حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. 6 جماد ثاني 1446 Saturday, 7 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 164 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 2 تعداد دیدگاهها : 0×
  • ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۹
    شناسه : 2055
    بازدید 1452
    9

    فهرست مطالب ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ (17) آرى بر آن راه کمین مى‏کنم، آن‏گاه از پیش روى آنان و از پشت سرشان و از طرف راست و چپشان به سراغ آنان مى‏روم، در نتیجه بیشترشان را شکرگزار نعمت‏هاى خود نمى‏یابى. […]

    ارسال توسط :
    پ
    پ

    ...فهرست مطالب...

    فهرست مطالب

    ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ (17)

    آرى بر آن راه کمین مى‏کنم، آن‏گاه از پیش روى آنان و از پشت سرشان و از طرف راست و چپشان به سراغ آنان مى‏روم، در نتیجه بیشترشان را شکرگزار نعمت‏هاى خود نمى‏یابى. (17)

    » بیان نقشه ها و طرح های شیطان

    » حمله و محاصره بندگان توسط شیطان

    » از راه بدر بردن بندگان

    » راه معنوی و جهات معنوی نه حسی

    و جمله «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ» بیان نقشه و کارهاى او است، می ‏گوید: ناگهان بندگان تو را از چهار طرف محاصره می ‏کنم تا از راهت بدر برم. و چون راه خدا امرى است معنوى ناگزیر مقصود از جهات چهارگانه نیز جهات معنوى خواهد بود نه جهات حسى.

    » شواهدی از دیگر آیات قرآن کریم

    از آیه «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً» «1» و آیه «إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ» «2» و آیه «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» «3» و آیه «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» «4».

    » بین ایدهم : حوادث خواشایند یا ناخوشایند

    » فعالیت ابلیس در حوادث خوشایند و ناخوشایند

    نیز می ‏توان در این باره چیزهایى فهمید، و از آن استفاده کرد که

    مقصود از«مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ جلو رویشان» حوادثى است که در زندگى براى آدمى پیش می ‏آید، حوادثى که خوشایند و مطابق آمال و آرزوهاى او یا ناگوار و مایه کدورت عیش او است، چون ابلیس در هر دو حال کار خود را می کند.

    » خَلْف : اولاد و اعقاب

    » آرزو های انسانها برای اولاد

    » سعادت و بقاء اولاد را سعادت خود می داند

    » خوشبختی یا ناراحتی اولاد برای انسانها

    » تامین آتیه اولاد با حلال و حرام

    » هلاکت انسان به خاطر اولاد

    و مراد از «خلف پشت سر» اولاد و اعقاب او است، چون انسان نسبت به آینده اولادش نیز آمال و آرزوها دارد، و درباره آنها از پاره ‏اى مکاره می ‏اندیشد. آرى، انسان بقا و سعادت اولاد را بقاء و سعادت خود می ‏داند، از خوشبختى آنان خوشنود و از ناراحتی ‏شان مکدر و متألّم می ‏شود. انسان هر چه از حلال و حرام دارد همه را براى اولاد خود می ‏خواهد و تا بتواند آتیه آنان را تامین نموده، و چه بسا خود را در این راه به هلاکت می ‏اندازد.

    » عَنْ أَیْمانِهِمْ : سمت مبارک و نیرومند و سعادت =» دین

    » بی دین می کند از راه دینداری

    » ضلالتی به نام «اتباع خطوات الشیطان»

    » وادارکردن انسان به افراط

    » تکلیف انسان به آنچه خدا نخواسته

    و مقصود از سمت راست که سمت مبارک و نیرومند آدمى است سعادت و دین او است. و «آمدن شیطان از دست راست» به این معنا است که وى آدمى را از راه دیندارى بی ‏دین می ‏کند، و او را در بعضى از امور دینى وادار به افراط نموده به چیزهایى که خداوند از آدمى نخواسته تکلیف می ‏کند. و این همان ضلالتى است که خداوند آن را « اتباع خطوات الشیطان » نام نهاده است.

    » عَنْ شَمائِلِهِمْ : سمت چپ » بی دینی

    » جلوه دادن فحشاء و منکرات

    » وادار نمودن انسانها به :

    » ارتکاب معاصی

    » آلودگی به گناهان

    » پیروی هوای نفس

    » پیروی شهوات

    و منظور از «سمت چپ» بی ‏دینى می ‏باشد، به این معنا که فحشا و منکرات را در نظر آدمى جلوه داده وى را به ارتکاب معاصى و آلودگى به گناهان و پیروى هواى نفس و شهوات وادار می ‏سازد.
    ____________________________________________
    (1) شیطان وعده‏ شان می دهد و امیدوارشان می ‏سازد و لیکن وعده ‏شان نمی ‏دهد مگر به فریب. سوره نسا آیه 120
    (2) این تنها شیطان است که اولیا و دوستان خود را می ‏ترساند. سوره آل عمران آیه 175
    (3) و از گام‏ هاى شیطان (و راه او) پیروى نکنید. سوره بقره آیه 168
    (4) شیطان شما را وعده می دهد به فقر و أمر به فحشاء می ‏کند. سوره بقره آیه 268

    » کلام زمخشری :

    » روبرو و پشت سر متعدی با حرف «مِنْ»

    » سمت راست و چپ متعدی با حرف «عَنْ»

    » شباهت تعّدیِ مفعولٌ به با تعَدّی مفعولٌ فیه

    » معنای حرف جر برای تعَدّی مفعول به و مفعول فیه

    » حرف علی : استعلا و غلبه

    فلان جلس عن یمین

    » حرف عن : مجاوزه و فاصله

    فلان جلس عن یمین

    زمخشرى در کشاف می ‏گوید: اگر کسى بپرسد چرا نسبت به «مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ» و «مِنْ خَلفِهِم» لفظِ «مِنْ» را که براى ابتداء است استعمال کرد، و در«أیْمان» و «شَمائِل» لفظ «عَنْ» را که براى تجاوز است بکار برد؟

    در جواب می ‏گوییم: فعل بطور کلى به هر حرفى که به مفعولٌ به متعدى می ‏شود به همان حرف و به همان وسیله به مفعولٌ فیه متعدى می ‏گردد، و همان طورى که در تعدى به مفعولٌ به حروف تعدیه مختلف است همچنین در تعدى به مفعولٌ فیه حروف تعدیه مختلف می ‏گردد. نحوه استعمال هر لغتى را باید از عرب اخذ کرد ، نه اینکه با قیاس آن را تعیین نمود، و اگر در لغت بحثى می ‏شود، تنها از حیث موارد استعمال آن است، به این معنا که بحث می ‏شود از اینکه آیا فلان لغت را در چه جایى باید استعمال کرد؟ و استعمالش در چه جایى غلط است؟ مثلا وقتى از عرب می ‏شنویم که می ‏گوید: «جَلَسَ على یمینه» معناى «على یمینه» این است که وى در طرف راست فلانى طورى قرار گرفت که گویى غالبى در کنار مغلوب و زیر دست خود قرار گرفته ، و وقتى می ‏شنویم که می ‏گوید:
    «فلان جلس عن یمین فلان» می ‏گوییم معنایش این است که فلانى در طرف راست فلان کس با فاصله طورى نشست که گویى نمی ‏خواهد به او بچسبد، این معناى لغوى «عن یمینه» است، و لیکن در اثر کثرت استعمال در هر دو قسم نشستن استعمال می ‏شود، هم چنان که درباره کلمه «انفال» نیز به این نکته اشاره نمودیم. «1»

     

    و جمله «وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ» نتیجه کارهایى است که خداوند در جمله «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ» از ابلیس ذکر فرمود،

    البته در جاهاى دیگر قرآن که داستان ابلیس را نقل فرموده در آخر به جاى«وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ» عبارات دیگرى را ذکر فرموده ، مثلا در سوره «اسرى» وقتى این داستان را نقل می ‏کند در آخر از قول ابلیس می ‏فرماید: «لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا» «2» و در سوره «ص» از قول همو می ‏فرماید: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» «3» .
    از اینجا معلوم می ‏شود که مقصود از «شاکرین» در آیه مورد بحث همان «مُخْلَصین» در سایر آیات است. دقت در معناى این دو کلمه نیز این معنا را تایید می ‏کند، براى اینکه «مُخْلَصین» به فتح لام – کسانیند که براى خدا خالص شده باشند یعنى خداوند آنان را براى خود خالص کرده است و جز او کسى در آنان نصیبى ندارد، و آنان به غیر خدا به یاد کسى نیستند، از خدا گذشته هر چیز دیگرى را حتى خودشان رافراموش کرده‏ اند. و معلوم است که چنین کسانى در دلهای‏شان جز خداى تعالى چیز دیگرى نیست و چنان یاد خدا دلهای‏شان را پر کرده که دیگر جاى خالى براى شیطان و وسوسه‏ هایش نمانده است.
    ___________________
    (1) الکشاف ج 2 ص 93 ط بیروت.
    (2) هر آینه و بطور حتم ذریه او را مگر اندکى را لگام مى‏زنم. سوره اسرى آیه 62
    (3) هر آینه و بطور حتم همه آنها را گمراه خواهم کرد مگر بندگانى را که از میان آنان در بندگیت خالص شده باشند. سوره ص آیه 83
    و اما «شاکرین» – آنها هم کسانی هستند که همیشه شکر نعمت‏هاى خدا کارشان است، یعنى به هیچ نعمتى از نعمتهاى پروردگار بر نمی ‏خورند مگر اینکه شکرش را بجاى می ‏آورند. به این معنا که در هر نعمتى طورى تصرف نموده و قولا و فعلا به نحوى رفتار می ‏کنند که نشان می ‏دهند این نعمت از ناحیه پروردگارشان است، و پر واضح است که چنین کسانى به هیچ چیزى از ناحیه خود و دیگران بر نمی ‏خورند مگر اینکه قبل از برخوردشان به آن و در حال برخورد و بعد از برخوردشان به یاد خدایند و همین به یاد خدا بودن‏شان هر چیزى دیگرى را از یادشان برده، چون خداوند در درون کسى دو قلب قرار نداده، پس اگر حق معناى شکر را ادا کنیم برگشت معناى آن به همان «مُخْلَصین» خواهد بود، و اگر ابلیس «شاکرین» و «مُخْلَصین» را از اغواء و إضلال خود إستثناء کرده بیهوده و یا از راه ترحم بر آنان نبوده، و نخواسته بر آنان منت بگذارد، بلکه از این باب است که دسترسى به آنان نداشته و زورش به آنان نمی ‏رسیده است.
    گر چه ابلیس در کلام خود طریقه گمراه کردن ابناى بشر را ذکر نکرده و لیکن در کلامش اشاره به دو حقیقت هست، و آن دو حقیقت یکى این است که سبب اضلالش هم ضلالتى است که در نفس خود او جایگزین شده، و مانند آتش که به هر چیز برخورد از حرارت خود در آن اثر می ‏گذارد او نیز هر کسى را که بخواهد گمراه کند با او تماس حاصل می کند و به همین وسیله از گمراهى خود چیزى در نفس او باقى می ‏گذارد. این معنا از آیه «احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ … وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ قالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمِینِ قالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ … فَأَغْوَیْناکُمْ إِنَّا کُنَّا غاوِینَ» «1» نیز استفاده مى ‏شود.
    دیگر اینکه آن چیزى که ابلیس خود را به آن تماس می ‏دهد شعور انسانى و تفکر حیوانى او است که مربوط به تصور اشیاء و تصدیق به سزاوار و غیر سزاوار آنها است و به زودى تفصیل این اجمال خواهد آمد – ان شاء اللَّه .
    __________________
    (1) کسانى را که ستم کرده ‏اند با قرین‏ه ایشان جمع نمایید … بعضی ‏شان پرسش‏ کنان به بعض دیگر رو کرده مى گویند: شما از جانب راست براى فریب ما مى ‏آمدید، گویند (نه) شما اصلا مؤمن نبودید … ما شما را گمراه کردیم چون خودمان هم گمراه بودیم. سوره صافات آیه 32

    ترجمه تفسیر المیزان، ج‏8، ص: 39

    نوشته های مشابه

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    شـماره تمـاس 031-35236796
    پسـت الـکترونیـکی Alemoonir@gmail.com
    آدرس پسـتی اصفهان . خیابان جی