تجزیه آیه ششم سوره مبارکه بقره

« إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۶) »

« کافران را یکسان است بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد»

اِنَّ :

تجزیه: از حروف مشبهه بالفعل، برای تاکید، مبنی، عامل(ناصب اسم و رافع خبر) مختص به اسم

الَّذین :

تجزیه: موصول اسمی، موصول خاص، برای جمع مذکر، مفردش الَّذی، معرفه، مبنی، غیرمتصرف، جامد، غیرعامل، الف و لامش زائده لازمه

کَفَروا :

تجزیه: فعل ماضی، صیغه جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از ماده کفر، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف، واوش ضمیر متصل مرفوعی

سَواءٌ :

تجزیه: اسم ثلاثی مزید، مصدر ثلاثی مجرد، به معنای اسم فاعل(مُستوٍ)، از ماده سوی، ناسالم، لفیف، مقرون، منصرف، متصرّف، جامد، نکره، در اصل سوای بوده همزه آخر منقلب از یاء است

علی :

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

هِم :

تجزیه: ضمیر متصل، برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیرمتصرّف، جامد مبنی

ءَ (همزه) :

تجزیه: حرف استفهام، همزه تسویه و علامت آن این است که بعد از لفظ(سواءٌ) واقع می شود، مبنی، غیرعامل

اَنذَرتَ :

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر مخاطب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده نذر، سالم، متعدی، معلوم، مبنی، متصرّف،

هُم :

تجزیه: ضمیر متصل، برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیرمتصرّف، جامد، مبنی

اَم :

تجزیه: حرف عطف متصله، به معنای(اَو)، مبنی، غیرعامل

لَم :

تجزیه: از حروف جازمه، مبنی، عامل جزم بر فعل مضارع، برای نفی مضارع و قلب آن به ماضی

تُنذِر :

تجزیه: فعل مضارع، صیغه مفرد مذکر مخاطب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده(نذر)، سالم، متعدی، معلوم، معرب، متصرّف

هُم :

تجزیه: ضمیر متصل، برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیرمتصرف، جامد مبنی

لا :

تجزیه: حروف نافیه، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد.

یُومنونَ :

تجزیه: فعل مضارع صیغه جمع مذکر غایب ثلاثی مزید، از باب افعال از ماده أمن، ناسالم، مهموز الفاء، متعدّی، معلوم، معرب، متصرف