گستردگي نقش اخلاق

بخش دوم در ترتيب فراگيري علوم و دانشهاست. همان گونه که در «شرح رسالة الطير» مرحوم بوعلي در ترتيب علوم از معلم اول آمده، شايسته است طلاب حوزه ها يا دانشجويان دانشگاهها، ابتدا اخلاق را بياموزند و آنگاه به ترتيب، علوم منطق، طبيعي، رياضي و الهي را فرا بگيرند. بزرگان ديگر علم اخلاق نيز همين روش را امضا کرده اند؛ مثلا، مرحوم ابن مسکويه در «طهارة الاعراق» همين راه را پيشنهاد مي کند؛ زيرا کاربرد اخلاق در همه علوم و اعمال، مشخص است. اگر اخلاق نباشد، علومي که انسان فرا مي گيرد اولا در فراگيري آنها آلوده خواهد شد، ثانيا در کاربرد آنها نيز صفا نخواهد داشت.
ابن مسکويه مي گويد: من تجربه تلخي در اين زمينه دارم و حاضر نيستم شما به اين تجربه تلخ مبتلا شويد؛ من مقداري از عمر را به سرگرمي لذتهاي صوري گذراندم ولي اکنون پشيمانم. او مي افزايد: برخي سعي مي کردند کودکانشان را به اشعار «امرء القيس» و «نابغه ذبياني» و ... سرگرم و به پوشيدنيها و نوشيدنيها مشتاق کنند؛ زيرا خيال مي کردند لذت و کمال در اينهاست؛ در حالي که مقداري از عمر انسان که سپري مي شود مي فهمد اينها لذايذ راستين و کمال حقيقي نيست و اگر کسي بخواهد عمر سپري شده را ترميم و تدارک کند، نمي تواند. نه گذشته را مي توان برگرداند و نه آينده را با اطمينان مي توان تامين کرد. انسان وقتي به هوش مي آيد که جز پشيماني کاري ندارد و اين پشيماني هم سودمند نيست. اگر انسان با پستان طبيعت، انس گرفت بايد کودکي را رها کند و دوران شيرخوارگي را پشت سر بگذارد و ديگر، شير طبيعت را ننوشد(5).
براي اين که انسان به اين مسائل بهتر بپردازد دو راه وجود دارد. البته جمع اين دو راه امکان دارد و واقع هم شده: يکي راه عقل است و ديگري راه تمثيل.
5. تهذيب الاخلاق و تطهير الاعراق، ص 8.