آتش فشان و آتش نشان

قرآن کريم از طرفي، نفس و انسان را «وقود» يعني هم آتش گيره و هم آتش زنه و از طرف ديگر آن را «ماء طهور» معرفي مي کند؛ زيرا توبه را که از اوصاف نفساني انسان است، ماء طهور مي داند. چون انسان را شستشو مي دهد. نگاه به نامحرم، دروغ و... «وقود النار» و آتش فشان است و در مقابل، پرهيز از نگاه، عفيف بودن، صدق و نماز آتش نشان است. اگر انسان سري به صحنه دل بزند، مي بيند که به طور مرتب از يک طرف انفجار و آتش فشاني است و از طرف ديگر، آب و آتش نشاني.
اين که در روايات ما آمده است که اگر کسي چهل روز مخلصا با خداي خودرفتار کند، چشمه هاي حکمت از قلب او بر زبان (يا قلم) او جاري مي شود، به اين معناست که چهل چشمه آتش نشان از آن مي جوشد و همه صحنه هاي انفجار و آتش فشاني را به بوستان و گلستان تبديل مي کند و در نتيجه «روح و ريحان و جنة نعيم» (13) و «روضة من رياض الجنة» (14) يعني بهشت متحرک مي شود که آتش در آن نيست؛ چنان که در بهشت، جاي هيچ آتشي نيست و درجهنم هم جاي هيچ آبي نيست؛ زيرا درخت جهنم با آتش، رشد مي کند: «انها شجرة تخرج في اصل الجحيم طلعها کانه رؤوس الشياطين» (15).
در شهوت و ياغضب، جاي هيچ آبي نيست و يکپارچه، آتش فشان است؛ چنان که در فرشته خويي جاي هيچ آتشي نيست و يکپارچه آب آتش نشان است. اين حالات راانسان در خود مشاهده مي کند؛ مثلا وقتي پشيمان مي شود خنک و معتدل مي گردد و آنگاه که عصباني يا شهوت زده مي شود، مثل کوره انفجار و آتش فشان است. و اگر به ما فرموده اند: موقع نماز برخيزيد و آن آتشها را خاموش بکنيد، يعني نماز آتش نشان است و اصولا همه کارهاي اخلاقي اين گونه است.
انسان عاقل، سعي مي کند ياقوت گرانمايه روح را به آتش نکشاند و آن چشمه ها را جوشان کند. پس ما بايد چشمه را کند وکاو کنيم تا آب بجوشد و به اين وسيله آتش زنه ها را خاموش.
13. سوره واقعه، آيه 89.14. کافي، ج 3، ص 242، ح 2.15. سوره صافات، آيات 64 65.