فصل دوم: منشا نياز به اخلاق

ذات اقدس خداوند که جهان را حکيمانه آفريده، موجودات را به سه بخش تقسيم کرده است:بخشي که کارشان بر اساس غريزه، يکنواخت است؛ بخشي که کارشان بر اساس عصمت فرشته بودن، يکنواخت است و بخشي که کارشان يکنواخت نيست بلکه دوگونه است و اين دوگونگي، مايه تزاحم و منشا نياز به اخلاق است و به همين جهت خداي سبحان قدرت معدله اي را در گروه سوم ايجاد کرده است.
اما گروه اول که بر اساس غريزه و طبيعت، کار يکنواخت دارند، مانند کارهايي که خاکها در دل کوه دارند تا معدني خاص متکون شود که سالها، عصرها، بلکه قرنها بايد تا تکه اي سنگ «لعل گردد در بدخشان يا عقيق اندر يمن» . بالاخره اين موجود، راه طبيعي خود را مي پيمايد و اگر به مانعي در سر راه رسيد، مي کوشد آن را برطرف کند و اگر توان برطرف کردن آن را نداشته باشد، محروم مي شود. اين کار مشخصي است که يک موجود طبيعي بدون تزاحم انجام مي دهد. البته بدون تزاحم در جهاز داخلي خود و گرنه تزاحم درعالم حرکت هست. چون از يک سو، همه در حرکت و تلاش و کوششند تا به مقصد برسند و از سوي ديگر، معصوم نبوده و از غفلت، مصون نيستند؛ مثلا ، کمال يک نسيم به آن است که رشد کند و توفان شود يا کمال دريا در خروش و اوج و موج آن است و نمي تواند کسي را که در آنجا وارد شده غرق نکند.
پس تزاحم در جهان طبيعت، که همه موجودات آن در حرکتند و به سمت کمال مي روند، قهري است. و اگر خداي سبحان بخواهد جهان طبيعت را به گونه اي تنظيم کند که هيچ برخوردي در آن وجود نداشته باشد، لازمه اش آن است که يا هيچ کدام اهل حرکت نباشند و يا همه معصوم، عاقل، عالم و عادل باشند تا مثلا وقتي مانعي در سر راهشان بود صبر کنند تا مانع رخت بربندد؛ در حالي که چنين نيست و چنين عالمي را خدا فقط در بهشت يا در بين فرشته ها قرار داده است.
مجردات نيز مانند فرشته ها تکامل خود را دارند ولي بر اساس: «و ما منا الا له مقام معلوم» (1)
به صورت کامل خلق شده اند؛ در آنجا مشکل جنگ دروني و بيروني نيست و آنها از جهاد اصغر و اکبر معافند: نه در درون، گرفتار تزاحمند تا نياز به اصول اخلاقي و جهاد اکبر داشته باشند و نه در بيرون، مبتلا به مزاحم بيروني تا نيازمند به جهاد اصغر باشند.
1. سوره صافات، آيه 164.