اهميت تهذيب نفس از زاويه اي ديگر[168]

افزون بر آنچه گذشت، مشکلات جامعه را نيز اخلاق حل مي کند؛ اعتماد به يکديگر و عمل به وظيفه از سوي هر کارگزار، مشکل جامعه را حل مي کند و کسي که شغل آزاد دارد، اگر در همان محدوده کسب آزادش متخلق به اخلاق الهي باشد، مردم از او در رفاهند، کارمند دولت نيز در کارگزاري دولتي، اگر مهذب باشد، مراجعان، از او راضيند. مشکلات مادي و اقتصادي کم و بيش در هر جامعه اي هست؛ ولي هرگز فشار اقتصادي، انسان عاقل آزاده را وادار نمي کند که روحش را براي ابد، تيره کند و اين به سود هيچ کس نيست، به سود ديگران نيست چون ديگران را در فشار قرار دادن و چيزي را بي حساب از کسي گرفتن و کار کسي را به تاخير انداختن، به سود آنها نيست، به سود خود شخص هم نيست؛ گناه قبل از اين که به ديگري ضرر بزند، به گناهکار ضرر مي رساند، همان طور که هيزم پيش از اين که پارچه را بسوزاند، ماده و بدنه خود را مي سوزاند. گناه، در حقيقت آتش است و قبل از اين که به کسي آسيب برساند، خود گناهکار را مي سوزاند؛ از اين رو، قرآن کريم، از ظالمان، تعبير به «حطب» يعني هيزم مي کند: «و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا» (2): ظالمان هيزم جهنمند!
هيچ عاقلي، حاضر نيست بسوزد و کسي که دست به تبهکاري مي زند خيال مي کند گناه، امري اعتباري است و امر اعتباري با گذشت دوره اعتبار، از حوزه حقيقت، رخت بر مي بندد؛ غافل از اين که گناه امري حقيقي است و ريشه تکويني دارد. چنان که ثواب، امري حقيقي تکويني است و اعتبار و قرارداد نيست که بر اثر تغيير زمان اعتبار و مکان قرار داد، عوض شود.
2. سوره جن، آيه 15.