بهشت و جهنم اخلاقي

قرآن کريم، حقيقت اخلاق بد و خوب را به بهشت و جهنم ارجاع داده است، باطن اخلاق بد جهنم و حقيقت اخلاق خوب بهشت است. قرآن، بهشت و جهنم را مظاهر اسماي حسناي خداوندمي داند و خداي سبحان را غفار و قهار «ارحم الراحمين» و «اشد المعاقبين» معرفي مي کند؛ يعني خدا هر حکمي که دارد، اسماي حسناي او دارد و هر حکمي که اسماي حسناي او دارد، مظاهر او دارد و هر حکمي که مظاهر او دارد آثار آن مظاهر دارد.
قرآن درباره ذات اقدس اله، مرحله به مرحله گاهي با پرده و گاهي بي پرده سخن مي گويد، گاهي از اصل هستي خدا و گاه از قرب او به نيايشگران: «و اذا سالک عبادي عني فاني قريب اجيب دعوة الداع» (3) «نحن اقرب اليه منکم و لکن لا تبصرون» (4)
«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد» (5)
و گاهي بي پرده به عنوان «شاهد بازاري» مي فرمايد: «و اعلموا ان الله يحول بين المرء و قلبه» (6)
قلب انسان، همان حقيقت انسان است. بنابراين، معناي آيه شريفه اين است که خدا ميان انسان و حقيقت وي فاصله مي شود.
همان گونه که قرآن کريم درباره ذات اقدس اله، نخست از اصل هستي و آنگاه از نزديکي او، سپس از نزديکتر بودن او به محتضر از ديگران، سخن به ميان مي آورد و بعد مي فرمايد: من به انسان از رگ گردن او نزديکترم و بين انسان و حقيقت وي فاصله مي شود؛ درباره بهشت و جهنم نيز گاهي از اصل وجود بهشت و جهنم سخن مي گويد که بسياري از آيات قرآن کريم ناظر به اين بخش است. و گاهي از مظاهر و قرب و تجلي و مانند آن بحث مي کند. چنانکه بسياري از آيات توحيدي ناظر به اصل وجود مبدء و نيز راجع به مظاهر الهي است.
به طور فشرده مي توان بيان قرآن کريم را درباره دوزخ و بهشت، چنين دسته بندي کرد:
1 بهشت و جهنم موجود است.
2 نه تنها در قيامت، بلکه هم اکنون نيز موجودند.
3 نه تنها بهشت و جهنم هم اکنون موجودند، بلکه به انسان نزديکند.
4 نه تنها نزديکند، بلکه از چيزهاي ديگر به انسان نزديکترند.
5 نه تنها به انسان از چيزهاي ديگر نزديکترند بلکه از رگ گردن او نيز نزديکترند.
6 حقيقت انسان را بهشت و جهنم تشکيل مي دهد و هم اکنون انسان در جهنم يا در بهشت به سر مي برد.
البته همه اين مراحل حق است، اما بسياري از مردم در مرحله اول به سر مي برند. برخي، گذشته از طي مرحله اول، به مرحله دوم مي رسند. چون توده مردم چنين فکر مي کنند که بهشت و جهنم در قيامت، يافت مي شود، در حالي که از بيان نوراني امام رضا (عليه السلام) کاملا برمي آيد که: «از ما نيست يعني آن فضيلت برتر را ندارد کسي که بگويد بهشت و جهنم هم اکنون مخلوق نيست، بلکه بهشت و جهنم هم اکنون مخلوقند» (7).
قرآن کريم درباره تک تک مراحل ياد شده گاهي به صورت «شاهد بازاري» و گاهي به صورت «پرده نشين» سخني دارد؛ گاهي مي فرمايد بهشت «اعدت للمتقين» (8)يا جهنم و آتش «اعدت للکافرين» (9)؛ يعني بهشت و جهنم نه تنها هم اکنون موجود است، بلکه هم اکنون آماده است. گاهي از اين مرحله بي پرده تر مي گويد: «و ازلفت الجنة للمتقين» (10)هشت براي مردان پرهيزکار آماده است.
گاهي ظريفتر از اين مي گويد: «ازلفت الجنة للمتقين غير بعيد» (11)نه تنها آماده شده و نزديک است، بلکه تاکيد کرده و چنين فرمود که بهشت گذشته از همه اوصاف قرب آميز خود، داراي وصف ديگري است که دور نيست و گاهي هم به عنوان شاهد بازاري مي فرمايد: «فاما ان کان من المقربين فروح و ريحان و جنة نعيم» (12)
خود مؤمن مقرب، روح و ريحان و بهشت نعيم است نه اينکه براي او روح و ريحان هست؛ چنانکه در مورد مؤمنان آمده: «هم درجات» (13)خود آنان درجات هستند، نه اينکه براي آنان درجاتي است.
امام صادق (عليه السلام) خطاب به اهل ولايت فرمود: «شما اهل بهشتيد، اکنون نيز در بهشت هستيد. چون معتقد به ولايت اهل بيت (عليهم السلام) هستيد؛ پس، دعا کنيد که از بهشت بيرون نرويد» (14).
مرحوم صدوق نقل مي کند که پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم به اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) فرمود:«يا علي! انا مدينة الحکمة و هي الجنة و انت يا علي بابها» (15)
من شهر حکمتم و حکمت بهشت است و تو اي علي، در اين بهشتي.
پس «جنة الحکمة» و «جنة الولاية» اکنون نيز موجود است، و حيکم الهي و ولي الله هم اکنون در بهشتند.
درباره اهل جهنم نيز همين گونه مي فرمايد:«الذين ياکلون اموال اليتامي ظلما انما ياکلون في بطونهم نارا و سيصلون سعيرا» (16)
مال يتيم خواران هم اکنون آتش مي خورند. در بخش ديگري مي فرمايد: «ان جهنم لمحيطة بالکافرين» (17)
جهنم، محيط بر کفار است. اين مشتق «محيطة» حقيقت در «متلبس بالفعل» است. بنابراين، جهنمي ها هم اکنون در جهنم هستند.
تعبير لطيف قرآن کريم اين است: «فليدع ناديه سندع الزبانيه» (18)
آن شخص تبهکار، اعضاي انجمن خود را بخواند، ما هم آتش را مي خوانيم. «زبانيه» آتش جهنم در حقيقت همان مجلس بزم و محفل ميگساري و نامحرم بيني، ندا کننده است، به طوري که ناديه امروز همان زبانيه فرداست! فردا ظهور مي کند نه آنکه حادث گردد.
بنابراين، همان گونه که توحيد، بهشت و جهنم در چند بخش در قرآن کريم ارائه شده، اخلاق نيز چنين است. عبادات در سفيدرو کردن و روسفيد شدن انسان سهم موثري دارد؛ در اين زمينه قرآن مي فرمايد: «يوم تبيض وجوه و تسود وجوه» (19)
برخي در قيامت روسفيد و سفيدرو و عده اي ديگر روسياه و سياه رو هستند.
در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده است که وقتي حضرت آدم (عليه السلام) به سراغ درخت ممنوع رفت و چيزي را خورد که نبايد بخورد، در اثر آن، لکه سياهي در صورتش پيدا شد، اما پس از چندين نماز، اين لکه سياه به تدريج زايل شد(20).
ائمه (عليهم السلام) با اين تشبيه معقول به محسوس به ما آموختند که خطيئه و گناه، مايه سيه رويي و روسياهي در قيامت است و نماز سهم موثري در تبديل روسياهي به روسفيدي دارد.
مهمترين عضو ظاهري انسان صورت اوست، به همين جهت، انسان هنگامي که شرمنده مي شود، صورتش عرق مي کند و سرخ مي شود؛ نه دست و پاي او، ارتباط ويژه اي بين صورت و جان آدمي وجود دارد، حيا نيز در چشم ظهور خاصي دارد. در اسلام، دستور داده شده است که حتي صورت حيوان را نزنيد! در قيامت، ممکن است همه بدن انسان تبه کار سياه باشد ولي قرآن فقط از سياهي صورت او خبر مي دهد. قرآن نمي فرمايد: عده اي در قيامت، سياه پوست محشور مي شوند، بلکه مي فرمايد: سياه روي محشور مي شوند. به اين ترتيب مي بينيم ذات اقدس اله، مسائل اخلاقي را به اين برمي گرداند که باطن اخلاق بد، جهنم است و حقيقت اخلاق خوب، بهشت است.
3. سوره بقره، آيه 186.4. سوره واقعه، آيه 85.5. سوره ق، آيه 16.6. سوره انفال، آيه 24.7. بحار، ج 4، ص 3، ح 4.8. سوره آل عمران، آيه 133.9. سوره بقره، آيه 24.10. سوره شعراء، آيه 90. «ازلفت» از «اعدت» رقيقتر است؛ چون اعداد و استعداد، گاه استعداد بعيد و متوسط را نيز شامل مي شود، ولي «ازلاف» آمادگي نزديک را مي گويند.11. سوره ق، آيه 31.12. سوره واقعه، 87 88.13. سوره آل عمران، آيه 163.14. «انتم في الجنة فاسئلوا الله ان لا يخرجکم منها» (بحار، ج 65، ص 102، ح 11) .15. همان، ج 40، ص 201، ح 2.16. سوره نساء، آيه 10.17. سوره توبه، آيه 49.18. سوره علق، آيات 17 18.19. سوره آل عمران، آيه 106.20. «لما اهبط الله آدم من الجنة ظهرت فيه شامة سوداء في وجهه... » (علل الشرايع، ج 2، ص 34، ح 2) .