معيار مؤاخذه و کيفر الهي

امام صادق (عليه السلام) پس از پاسخ مذکور، اين آيه نوراني قرآن را تلاوت کردند که: «قل کل يعمل علي شاکلته» (29):
اي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در جواب مردم بگو که هر کسي بر اساس سيرت خود عمل مي کند؛ همان طور که در ساير روايات آمده: «اصل الانسان لبه» (30): اصل و ريشه حقيقي هر انساني را قلب و روح او تشکيل مي دهد و هر سنتي که در قلب و روح نفوذ کند، به منزله فصل مقوم جوهر هستي مي شود به گونه اي که خدا درباره کافران مي فرمايد: «سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤمنون» (31)
يا مي فرمايد: قوم عاد به پيغمبرشان حضرت هود (عليه السلام) گفتند: «سواء علينا او عظت ام لم تکن من الواعظين» (32).
بنابراين، با توجه به اينکه ملکات نفساني، نخست، «حال» و سپس «ملکه» و پس از آن به منزله فصل هويت و نحوه وجود است، عمل صالح و فاسد، نشانه اين اصل هويت انسان است و از اين رو، هرکسي را بر همان سريرت، نهان و نهاد او اخذ مي کنند و کيفر مي دهند.
اگر در فقه اين مطلب نيامده، در کلام آمده است. به علاوه، در فقه گفته شده: عزم بر گناه، گناه نيست؛ اما کفر و انکار واقعيت و نپذيرفتن حقايق ماوراي طبيعت، امر دروني و عمل قلب است؛ نه عمل بدن و اين خود معصيت بزرگ و جاودانه است و معصيت جاودانه، کيفر جاودانه طلب مي کند؛ يعني هر کسي بر اساس نحوه هستي و حقيقت خود که او را ساخته عمل مي کند، اگر خوب باشد، پاداش خوب ابدي و اگر بد باشد، کيفر تلخ ابدي دارد.
همان گونه که خداي سبحان بر اساس اعمال بدني محاسبه مي کند، اعمال، معارف و حقايق قلبي را نيز محاسبه مي کند:
«ان تبدوا ما في انفسکم او تحفوه يحاسبکم به الله» (33): آنچه را در نهان و نهاد خود داريد، چه اظهار کنيد و چه آن را مخفي داريد، خداوند حسابرسي مي کند.
از اين جا رمز حديث
«القرآن يصدق بعضه بعضا» (34) روشن مي شود؛ امام صادق (سلام الله عليه) علت خلود دوزخيان را در دوزخ و بهشتيان را در بهشت، به استناد آيه: «قل کل يعمل علي شاکلته» (35)
حل کرده و اين آيه، مفسر، مبين و شارح آيات «خلود» است و از همين جا نحوه تهذيب روح مشخص مي شود که اگر کسي خواست روحش را مهذب کند بايد شاکله اي بهشت آفرين فراهم سازد.
29. سوره اسراء، آيه 84.30. بحار، ج 1، ص 82، ح 2.31. سوره بقره، آيه 5.32. سوره شعراء، آيه 136.33. سوره بقره، آيه 284.34. نهج البلاغه، خطبه 18.35. سوره اسراء، آيه 84.