حجاب مستور

گاهي حجاب، موجود مادي است، و گاهي خود حجاب مانند گناه، مستور است؛ يعني خود گناه، حجاب است و نمي گذارد انسان تبهکار جايي را ببيند، ولي حجاب بودن اين گناه، مستور است و کسي هم آن را نمي فهمد.براي اينکه ما به چنين حجابي مبتلا نشويم و بين ما و رسول خدا و نيز بين ما و کلام خدا و خود خدا هيچ حجابي نباشد، بايد گناه نکنيم؛ زيرا اولين قدم در تهذيب روح، انجام واجب و ترک حرام است. کساني که اين حجاب را برطرف نکرده و مبتلا به آن شده اند، نه تنها در دنيا به لقاي حق، موفق نيستند، بلکه در آخرت نيز که ذات اقدس اله، ظهور بيشتري دارد محجوبند؛ چنانکه مي فرمايد: «انهم عن ربهم يومئذ لمحجوبون» (39).
بدترين کيفر و تلخترين عقاب براي تبهکاران، اين است که روزي که خداي «نور السموات و الارض» با آن نور ظهور مي کند و همگان خدا را با چشم دل مي بينند، اين گروه تبهکار از شهود جلال و جمال حق محروم و محجوبند.
اصل اينکه گناه حجاب است در بيانات نوراني امام سجاد (عليه السلام) در دعاي ابوحمزه ثمالي و دعاي امام هفتم (عليه السلام) که در روز مبعث خوانده مي شود، آمده که به خدا عرض مي کنند:«... و ان الراحل اليک قريب المسافة و انک لا تحتجب عن خلقک الا ان تحجبهم الاعمال دونک» (40):پروردگارا! اگر کسي اهل سير و سلوک باشد و بخواهد به سوي تو سفر کند، راه وي به تو، نزديک است و تنها چيزي که نمي گذارد انسان، راه نزديک را طي کند همان عمل بد بندگان است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «بينکم و بين الموعظة حجاب من الغرة» (41) :علت اين که موعظه در شما اثر نمي کند مغرور بودن شماست. انساني که با بيماري جزئي از پا در مي آيد و با حادثه اي زمينگير مي شود باز مغرور است! اين غرور، حجاب او است ونمي گذارد انسان، متعظ شود. موعظه، همان حالت «جذب الخلق الي الحق» است. پس غرور و غفلت و ساير رذايل اخلاقي حجابند و نمي گذارند انسان، حق را بيابد. به همين جهت انسان عمري به بيراهه مي رود و هر دري را مي زند سرشکسته برمي گردد.
39. سوره مطففين، آيه 15.40. از فقرات دعاي ابوحمزه ثمالي.41. نهج البلاغه، حکمت 282.