کوري باطن

ممکن است بپرسيد اگر خدا بي پرده جلوه کرده و چيزي حجاب خدا نيست پس چرا برخي خدا را با چشم دل مي بينند و برخي نمي بينند؟
پاسخ اين است که برخي در واقع و بدون ترديد کور و کرند. کور نمي بيند نه اينکه نور به او نرسد بلکه کور به نور نمي رسد. اگر نزديکترين دوستان نابينا از سفر برگشته، در کنار او نشسته باشد، نابينا هنوز در سوز هجران او مي سوزد؛ زيرا نمي داند که دوستش از سفر برگشته و در کنار اوست. چون نمي بيند. طبق بيان نوراني اميرالمؤمنين (عليه السلام) غرور و غفلت، پرده است و اين پرده، جلو شبکه ديد را مي گيرد و انسان را کور و کر مي کند. از اين رو در قرآن کريم آمده است:«لا تعمي الابصار ولکن تعمي القلوب التي في الصدور» (47):چشم ظاهري اينها کور نيست، آنان چشمي که در دل بايد داشته باشند ندارند. چون خدا را با چشم ظاهر نمي توان ديد.
در بيان ديگري از علي (عليه السلام) آمده:«لم يطلع العقول علي تحديد صفته و لم يحجبها عن واجب معرفته» (48):
گرچه عقل، توان ندارد که به کنه ذات خدا راه يابد ولي از اصل معرفت و شهود خدا محجوب نيست؛ يعني آن مقدار که لازم است پرده اي در کار نيست.
47. سوره حج، آيه 46.48. نهج البلاغه، خطبه 49.