حجابهاي نوري

سالک، آنگاه که با خرق حجابهاي ظلماني بالا آمد و منزه شد، بايد مواظب باشد، به دام حجابهاي نوري نيفتد. اگر عالم شد، علم خود را نبيند و از مردم توقع نداشته باشد. يکي از مشکلات ما آن است که با آموختن چند جمله اي از مردم توقع احترام داريم و خود را از آنان بالاتر مي دانيم و همين سبب ناکامي و موجب سلب توفيق ماست. اگر ديگران هم به حوزه ها يا به دانشگاهها راه پيدا مي کردند مثل ما يا بهتر از ما مي شدند و اگر توفيق الهي نصيبمان نمي شد، ما هم به حوزه يا دانشگاه راه نمي يافتيم، همانند ديگران يا نازلتر از آنها مي شديم.اگر ما از مردم توقع داشتيم که به ما احترام بکنند، اين اولين لحظه حجاب ماست و از دل مردم هم فاصله مي گيريم و آنگاه حرف ما در دل آنان اثر ندارد. آنگاه خود علم و عدل حجاب نوري است و بايد اينها را هم برطرف کنيم. تا به مراحل قرب الهي برسيم. تازه اگر متقرب الي الله و متواضع شويم، مي فهميم که اين تواضع هم براي ما حجاب نور است. اگر کسي افتخار کند که من آدم خدمتگزار و متواضعي هستم، اين هم يک نحوه حجاب است. انسان تا به چيزي
افتخار مي کند، محجوب است.
تا آنجا که انسان خود را بي نياز مي پندارد، گرفتار است و تا آنجا که به درگاه خدا متوسل شده و مي نالد موفق است. چون انسان در جبهه جهاد اکبر، تنها سلاح اشک دارد:«و سلاحه البکاء» (52).
با داشتن آن سلاح، انسان هم در رسيدن به مقام قرب، موفق است و هم اين قرب براي او دوام دارد.
از اين بيان، معلوم مي شود که چرا اين همه ضجه ها و ناله ها در مناجات ائمه (عليهم السلام) به ياد مانده است. چون انسان تا زنده است در جنگ است و نجات از اين جبهه، بدون سلاح ممکن نيست؛ جنگجو بدون اسلحه شکست مي خورد و اگر سلاح در جهاد اصغر «آهن» است، در جهاد اکبر «آه» است نه آهن و تفاوت اين دو سلاح به اندازه تفاوت جهاد اصغر و اکبر است.
52. از فقرات دعاي کميل.