حکمت واقعي

گاهي ما مسائل تربيت و تزکيه روح را در حد بحثهاي اخلاقي خلاصه مي کنيم؛ در حالي که همين مسائل اخلاقي اگر باز شود حکمت واقعي را به همراه دارد. خداوند، رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را به عنوان «معلم» معرفي مي کند و مي فرمايد:«يعلمهم الکتاب و الحکمة و يزکيهم» (57):
رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم کتاب و حکمت را به امت اسلامي و جوامع بشري مي آموزد.
نقل شده است که شخصي به آن حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم عرض کرد: «علمني» . به من ياد بده؛ ولي نگفت به من چه چيز ياد بده. حضرت صلي الله عليه و آله و سلم به او حکمت عملي آموخت و فرمود:«عليک بالياس عما في ايدي الناس فانه الغني الحاضر» (58)مگر نمي خواهي توانگر بشوي؟ قناعت و قطع طمع، توانگري است. ممکن است سرمايه دار، خود را «مستغني» بپندارد ولي انسان قناعت پيشه «غني» است که بالاتر از «مستغني» است. غنا بي نيازي است و استغنا يعني اين که انسان نيازمند باشد و چيزي که نيازش را برطرف کند داشته باشد. اگر کسي محتاج باشد ولي چيزي که حاجت او را رفع کند، داشته باشد اين «استغناء» است؛ اما اگر کسي اصلا محتاج نباشد، بهتر است. غنا وصف ذات اقدس اله است و مظاهر الهي، داراي غنا هستند.
آنگاه عرض کرد: بر تعليم بيفزا: «زدني يا رسول الله» . حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:«اياک و الطمع فانه الفقر الحاضر» (59)
طمع و آزمند بودن، فقر حاضر است. برخي انسانها از ترس فقر در آينده، هم اکنون به استقبال فقر مي روند! ممکن است وضع مالي آنان هم خوب باشد ولي چون زراندوز و آزمندند؛ مي گويند شايد در آينده محتاج بشويم.
اميرالمومنين علي (عليه السلام) نيز مي فرمايد:«الناس من خوف الذل متعجلوا الذل» (60):بعضي براي اين که مبادا ذليل شوند، به استقبال ذلت مي روند! يعني حکومت جابرانه طاغيان را مي پذيرند و تحت سلطه آنان قرار مي گيرند.
سپس عرض کرد: «زدني يا رسول الله» . حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:«اذا هممت بامر تدبر آخره فان يک رشدا فاتبعه و ان يک غيا فدعه» (61):هر گاه خواستي کاري انجام دهي، در مورد هدف و پايان آن فکر کن که چيست. اگر پايانش خير بود، آن را انجام بده و اگر گمراهي و بدي بود، آن را ترک کن. اينها حکمتهايي است که از معلم حکيم يعني رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رسيده است. با اين بيان، روشن مي شود که طهارت روح، اولا در بينش توحيدي جلوه مي کند و آنگاه در مسائل عملي، مانند امور مالي که قرآن درباره آن مي فرمايد: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکيهم بها» (62)
و گاهي در باب تيمم، وضو و غسل مي فرمايد: خدا مي خواهد شما را طاهر کند: «يريد الله ليطهرکم» (63)
و گاهي هم در مسائل آداب خانوادگي، اخلاق و مسائل اجتماعي مي فرمايد: «و ان قيل لکم ارجعوا فارجعوا هو ازکي لکم» (64)
اگر بدون وقت قبلي به خانه کسي رفتيد و صاحبخانه گفت: فعلا از ملاقات با شما معذورم، گله نکنيد و برگرديد. اين دستور براي تطهير جامعه است.
بنابراين، ملاحظه مي شود که بسياري از آيات قرآن براي تطهير فرد و جامعه است و قرآن، انسان را هم از آلودگيهاي ظاهري، هم از آلودگيهاي اخلاقي و بالاتر از همه از آلودگيهاي مشاهده غير خدا پاک مي کند.
57. سوره بقره، آيه 129.58. محاسن برقي، ج 1، ص 80، ح 46.59. همان.60. شرح غرر الحکم، ج 2، ص 156.61. محاسن برقي، ج 1، ص 80، ح 46.62. سوره توبه، آيه 103.63. سوره مائده، آيه 6.64. سوره نور، آيه 28.