زي بندگي[215]

ذات اقدس اله همواره براي انسان، دو امر را بازگو مي کند:يکي اين که انسان مي تواند در فضاي باز و مطلق، حرکت کند و از ديدگاههاي وسيع، برخوردار باشد همه جا در سايه عنايت خدا حضور داشته باشد.
ديگر اين که هرگز ظرف بندگي و حفاظ عبوديت را رها نکند؛ زيرا خارج شدن از قيد عبوديت همان و هلاکت همان!
براي روشن شدن اين دو مطلب، مثال محسوسي زده مي شود تا درک آن معقول را آسان کند، اگر کسي بخواهد در عمق اقيانوس بي کراني غواصي کند يا در سينه باز و وسيع آفاق بگردد مي تواند؛ ولي به اين شرط که حفاظ دريايي را در دريا و حفاظ آسماني را در آسمان از تن دور نکند. اما اگر چنين غواصي وقتي به دريا رسيد لباس غواصي را از تن به درآورد، به درآوردن همان و هلاکت و غرق شدن همان!
نيز اگر کسي بخواهد در فضا به يکي از کرات آسماني، سفر کند، بايد آن لباس مخصوص فضايي را در برکند و به سلاح مناسب آن، مسلح باشد؛ وگرنه، به درآمدن از آن حفاظ همان و سقوط و هلاکت همان!
ذات اقدس خداوند، به انسان اين پروبال را داده که در همه اسماي الهي سفر کند؛ دنيا، برزخ، قيامت و مواقف آن و بهشت و جهنم را خوب بشناسد و قبل از اين که از اين دنيا رخت بربندد تا حدودي از اسرار آن عالم، آگاه شود؛ چنانکه قرآن مي فرمايد:«کلا لو تعلمون علم اليقين لترون الجحيم ثم لترونها عين اليقين» (72).
شما اگر «علم اليقين» داشته باشيد، قبل از اين که بميريد، قيامت و جهنم را مي بينيد. بنابراين، راه شهود اسرار غيبي، باز است؛ اما اين راه آزاد و باز، لباس و حجاب خاص طلب مي کند.
اگر انسان بخواهد آزادانه در فضاي باز حرکت کند، بايد به سلاح فضانوردان، مسلح باشد. انسان چه بخواهد راه انديشه حصولي را طي کند و چه بخواهد راه شهود را بپيمايد بايد عبد صالح خدا باشد. عبوديت و بندگي، حفاظ اين غواصي است و اگر لحظه اي از اين بندگي خارج شد و به ميل خود عمل کرد، خروج از زي بندگي همان و هلاکت در تيه جهالت و ضلالت همان.
72. سوره تکاثر، آيات 5 7.