بهبود رابطه با خدا

اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:«من اصلح ما بينه و بين الله، اصلح الله سبحانه و تعالي ما بينه و بين الناس» (80).
حديث قدسي اول راجع به مسائل اقتصادي، مشکلات مالي و امور داخلي بود و اين حديث نوراني، ناظر به مسائل اجتماعي است؛ کسي که در جامعه مشکلي دارد و مي خواهد رابطه بين او و ديگران بهبود يابد، بايد رابطه بين خود و خداي خود را نيکو و مستحکم کند. چون زمام دلهاي مردم به دست خداست و شرط نيکو شدن روابط بين او و ديگران، نيکو ساختن رابطه بين خود و خداست. راهي که ما را به اين هدف والا مي رساند، «تفکر» است.
معصومين (عليهم السلام) فرموده اند:«تفکر ساعة خير من قيام ليلة» (81)
يک لحظه فکر کردن از بسياري از عبادتهاي بي فکر بالاتر است: اگر عبادت بافکر باشد، به مراتب از فکر تنها بالاتر است و اگر عبادت بي فکر باشد، فکر، خودش بهترين عبادت است و انسان را به عبادتها مي رساند.
اهل بيت عصمت (عليهم السلام) آيين فکر کردن را نيز به ما آموخته و گفته اند: تفکر اين است که مثلا انسان به سرزمين يا خانه هاي ويران شده برسد و بگويد: «اين ساکنوک؟ اين بانوک؟» (82)
بنيانگذاران و ساکنان تو کجايند؟ اين فکر، انسان را متنبه مي کند و اين مثال است؛ وگرنه خانه هاي آباد هم از نسلي به نسلي و از دستي به دست ديگر منتقل مي شود. اگر چه خانه هاي ويران، پيام گوياتري دارند وگرنه هر چه از مسير ديدگان انسان مي گذرد، عامل پند و نصيحت است.
همان گونه که حضرت امام کاظم (عليه السلام) در جواب هارون فرمود:«ما من شي ء تراه عينک الا و فيه موعظة» (83):
هر چه از مسير چشم تو مي گذرد، واعظ است و اندرز مي دهد. تفکر يک لحظه، اين نقش را دارد که انسان را بيدار و هشيار مي کند.
80. همان، ج 79، ص 197.81. کافي، ج 2، ص 54، باب التفکر، ح 2.82. کافي، ج 2، ص 54، باب التفکر، ح 2.83. بحار، ج 68، ص 324.