احساس بوي بد گناه

آن کس که ريشه بدي دارد، اولين آسيب را خود احساس مي کند. مگر اين که بر اثر سکر طبيعت، مسموم و بر اثر لذت جواني، مقام، پست و رياست مزکوم باشد و زکام، شامه او را بسته باشد؛ اما زکام امري عارضي و زوال پذير است. اگر بدن، عرق آلود بود و انسان مدتي با بدن آلوده زندگي کرد بالاخره روزي شامه اش باز مي شود و اولين کسي که بوي بد عرق بدن، را استشمام مي کند، خود اوست.
نيز کسي که به اخلاق آلوده مبتلا مي شود، اولين بوي بد گناه را خود استشمام مي کند. رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«تعطروا بالاستغفار لا تفضحنکم روائح الذنوب» (120):خودتان را با استغفار و توبه معطر کنيد، تا بوي بد گناه شما را رسوا نکند!
انسان ابتدا پيش خود و سپس پيش ديگران خجالت مي کشد. باطن گناه،آبروي انسان را مي برد و بسيار بدبوست. دهان بدبو يا لباس بدبو با شستشوي ظاهري پاکيزه مي شود؛ اما اگر جان، بدبو شد راهي براي ترميم آن وجود ندارد.
از اين رو انبيا پيش از هر چيز سعي کردند ياد خدا را در دلها زنده کنند، ياد خدا بر هر چيز، حتي بر ياد خود انسان هم، مقدم است؛ زيرا خدا به ما از خود ما هم نزديکتر است؛ گرچه بحسب ظاهر در سير صعود انسان، ابتدا خود و سپس خدا را مي شناسد:«من عرف نفسه فقد عرف ربه» (121)ولي وقتي مسير خود را تحليل کند، مي بيند معنا اين نيست که اگر کسي خود را بشناسد، خدا را مي شناسد؛ بلکه اين است که اگر کسي خود را بشناسد، معلوم مي شود قبلا خداي خود را شناخته، چون متن حديث «... يعرف ربه» نيست، گويا فرموده: «من عرف نفسه فقد عرف ربه سابقا علي معرفة نفسه» زيرا خدا بر ما مقدم و به ما از خود ما هم نزديکتر است.
120. بحار، ج 7، ص 278.121. شرح غرر الحکم، ج 5، ص 194.