حجاب معرفت نفس

بنابر آنچه گفته شد که ما قبل از خودشناسي خدا را شناخته ايم، اگر خدا را فراموش کنيم، اين فراموشي، حجاب معرفت نفس مي شود و نمي گذارد کسي خود را هم بشناسد. از اين رو قرآن کريم در سوره «مجادله» سخني دارد که بازده اش را در سوره «حشر» بيان مي کند؛ در سوره مجادله مي فرمايد:«استحوذ عليهم الشيطان فانسيهم ذکر الله» (122)
وقتي شيطان بر يک فرد يا گروهي مسلط شود، اولين کارش اين است که انسان را خلع سلاح کرده او را از ياد خدا غافل مي کند. وقتي انسان از ياد خدا غافل شد آنگاه«فانسيهم انفسهم» (123)تحقق پيدا مي کند؛ به اين معنا که خدا هم آنها را از ياد خودشان مي برد.
در روز عاشورا وقتي وجود مبارک امام سجاد (سلام الله عليه) به حضرت سيد الشهداء (صلوات الله وسلامه عليه) عرض کرد: کار شما با اين قوم به کجا کشيد؛ حضرت در جواب، همين آيه را قرائت فرمودند که شيطان بر اينها مسلط شده و ياد خدا را از دلهايشان برده است؛ وقتي ياد خدا از دلهايشان بيرون برود، آنان خود را نمي شناسند و وقتي خود را نشناسند، نتيجه اين مي شود که مدينه فاضله به امامت امام معصوم را هم به رسميت نمي شناسند.از آنچه گذشت چند اصل را نتيجه مي گيريم:
اصل اول: انبيا (عليهم السلام) براي تاسيس مدينه فاضله آمده اند.
اصل دوم: مدينه فاضله گرچه شرايط و ارکان بيشماري دارد ولي اولين شرط و مهمترين اصل آن، وجود انسانهاي آزاد و آزاده است.
اصل سوم: انسانها در سايه تهذيب اخلاق، آزاد مي شوند. و اگر کسي تن به تباهي دهد هستي خود را براي ابد ساقط کرده و خود را به بند کشيده است و ديگر هيچ چيز حتي آتش جهنم نمي تواند آن بند را باز کند؛ زيرا آتش گرچه قدرت دارد آهن را نرم کند، ولي اگر آهني آتشين بود يعني، خود آتش به صورت آهن در آمد، ديگر چه چيز مي تواند آن را ذوب کند؟ چنانکه هر آتشي مي تواند درخت را بسوزاند، ولي اگر درختي آتشين بود چه چيز آن را مي سوزاند؟
در قرآن کريم آمده است که ما درختي آتشين داريم:«انها شجرة تخرج في اصل الجحيم» (124)
درخت جهنم، با آتش، رشد و تغذيه مي کند نه آب! درختي که ريشه، تنه و شاخه اش از آتش و ميوه اش هم آتش است. آهني که در دست و پاي تبهکاران است، آهني آتشين است که آتش جهنم هم آن را نرم نمي کند و انسان تبهکار همواره در آن غل، به سر مي برد، چون خودش با سوء اختيار، اين کار را کرده است.
همان طور که انسان مي تواند با وجود همان خواسته هاي نفساني، دست و بال شيطان را با همه قدرتهاي تحريکي که دارد به بند بکشد چنان که فرشتگان رحمت در ماه رمضان شياطين را به غل مي کشند و در حقيقت با دست رحمت، پاي غضب و با دست اطاعت، پاي تمرد را مي بندند، انسان نيز مي تواند با دست عقل، پاي جهل و با دست اطاعت، پاي معصيت و با دست توحيد، پاي الحاد را ببندد و چون توحيد، اطاعت و فضيلت، بالاتر از الحاد و معصيت و رذيلت است و به همان دليل گفته اند: بهشت، هشت درجه و جهنم، هفت درجه دارد و نيز به همان دليل گفته اند:«يا من سبقت رحمته غضبه» (125)
انسان فضيلت مدار، اين توان را دارد که دست ارباب رذيلت را آن چنان ببندد که توان باز کردن را نداشته باشند، آنگاه انسان، راحت مي شود. پس اين راه مقدور است.
122. سوره مجادله، آيه 19.123. سوره حشر، آيه 19.124. سوره صافات، آيه 64.125. بحار، ج 91، ص 386، ح 3.