اهميت اخلاق از نظر قرآن و عترت

قرآن کريم به مسئله اخلاق، چنان بها مي دهد که آن را جزو اهداف اصيل نبوت عام مي شمارد و زندگي انسانها را در سايه اخلاق، زندگي سعادتمند مي شمرد و انساني را که متخلق به اخلاق الهي نيست، خاسر و سرمايه باخته مي داند. خداوند در سوره «عصر» قسم ياد مي کند که نوع انسانها به استثناي گروه خاص در خسارتند:«و العصر ان الانسان لفي خسر... » .
از اين رو در قيامت سرمايه باختگان، از شدت افسوس، هر دو دست خود را به دندان مي گزند!:«و يوم يعض الظالم علي يديه يقول يا ليتني اتخذت مع الرسول سبيلا» (126).
در دنيا کسي که ضرر مي کند و پشيمان مي شود، از ناراحتي انگشت سبابه را مي گزد و در ادبيات عرب «سبابه متندم» معروف است ولي در قيامت، انسان خسارت ديده، از شدت پشيماني هر دو دست خود را مي گزد؛ زيرا در دنيا همه سرمايه ها را باخته و در قيامت، هم راهي براي تحصيل سرمايه و يا کسب و کار نيست.
انساني که در دنيا ورشکست شود و سرمايه را ببازد، مي تواند از درآمد کارگري ساده اي، خود را تامين کند؛ ولي اگر انسان در قيامت، ورشکست شود، چاره اي جز فقر و مذلت ندارد و کسي هم نيست که به نياز اين فقير، در آن روز پاسخ بدهد:
«لا بيع فيه و لا خلة و لا شفاعة» (127).
پس، اهميت و عظمت اخلاق و تهذيب روح، به آن جهت است که انسان متخلق و مهذب سود هميشگي مي برد:«يرجون تجارة لن تبور» (128)و شخص آلوده، خسارت ابدي مي بيند.
عترت طاهرين نيز بيش از هر چيز در باره اخلاق سخن گفته اند و مهمترين بحث اخلاقي را هم اميرالمؤمنين (عليه افضل صلوات المصلين) در خطبه تقوائيه اي که براي «همام» ايراد کردند فرموده ند:«... فالمتقون فيها هم اهل الفضائل منطقهم الصواب»
اولين فضيلتي که حضرت براي مردان با تقوا ياد مي کند اين است که: منطق و فکر کردن آنان صائب است. سپس مي فرمايد:«ملبسهم الاقتصاد»
که بر همان رکن اول و دوم سوره «عصر» منطبق مي شود. البته منطق، تنها حرف زدن نيست
«منطقهم الصواب»
يعني، شيوه عملي، روش، گفتار و نوشتار آنان صواب و درست است؛ زيرا انديشه آنان صائب است.
آنگاه بعد از چند جمله، که عظمت روح متخلقان و متقيان را ذکر مي کند، مي فرمايد:
«عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم» (129)
يعني، تنها چيزي که در ديدگاه و جان آنان، بزرگ جلوه مي کند خداست و غير خدا هرچه هست کوچک است؛ مگر چيزي که مانند رسالت، ولايت، وحي و شريعت صبغه الهي داشته باشد؛ زيرا مردان با تقوا به شعاير الهي با ديد تکريم نگاه مي کنند:«و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب» (130).
در عبارت: «فصغر ما دونه في اعينهم» «دون» به معناي «سوي» است و «مادون» يعني «ماسوي» يعني، هرچه که صبغه الهي ندارد، پيش اينها حقير است. و اين جمله، با آيه کريمه تعظيم شعائر هماهنگ است.

126. سوره فرقان، آيه 27.127. سوره بقره، آيه 254.128. سوره فاطر، آيه 29.129. نهج البلاغه، خطبه 193.130. سوره حج، آيه 32.