عدم انفعال انسان کامل

انسانهاي کاملي که در اثر تهذيب روح و تزکيه آن در مراحل اخلاقي، مظهر ذات اقدس اله شده اند، فاعل محض هستند؛ يعني فعل و انفعال آنها فعل است و از چيزي که پايينتر از آنهاست، اثر نمي پذيرند. البته انسان کامل از ذات اقدس اله اثر پذير است؛ ولي نسبت به جهان فروتر، اثر پذير نيست؛ مثلا، اگر کسي او را عصباني کند و او غضبناک گردد، سپس کظم غيظ در او ظهور کند، اين کظم غيظ تحمل و صبر، به حسب ظاهر، انفعال و در حقيقت، فعل و کار است، نه پذيرش.
چنانچه آتشي در جايي مشتعل شود و آتش نشان آن را خاموش کند، اين در حقيقت، کار و فعل است. اگر شعله شهوت يا غضبي سر بکشد، ولي عقل نگذارد شخص شهوتران عصباني و غضبناک شود و سخني بر خلاف عقل و وحي بگويد يا کاري بر خلاف رضاي خدا کند، اين پذيرش، در اثر تاثير عقل بر غضب است. گرچه به حسب ظاهر مي گويند اين شخص، ساکت، ساکن و صابر شد و غضب را فرو نشاند و عفو کرد، ولي بازگشت همه اين اوصاف به فعل است، نه به انفعال.
اصولا اين گونه انسانها لذت فاعلي دارند و مظهر ذات اقدس اله هستند که همواره جواد و بخشنده است و اما ديگران که نمي توانند شهوت يا غضب را رام کنند، گرچه به مقتضاي شهوت و غضب، قيام و اقدام مي کنند و دست به کاري مي زنند که آنها را ارضا کند و ظاهرا فاعل اند، ولي آنان منفعل اند، نه فاعل؛ يعني نيروي خشم دستور مي دهد و آنان اجرا مي کنند و پيک خشم هستند و پيک و فرمانبر، کار انفعالي دارد، نه فعلي و لذت او هم لذت انفعالي است، نه لذت فعلي.