تعبيرات ديني، نشانه اين تحليل است

الف. اگر کسي به مقام شجاعت نفساني برسد، بر دشمن درون خود پيروز مي شود:«اشجع الناس من غلب هواه» (3): شجاعترين انسانها کسي است که در نبرد با هوا و هوس فاتح باشد. يعني شهوت يا غضب او چيز باطل طلب مي کند، ولي او بر شهوت و غضب خود مسلط مي شود. گاهي شهوت، شهوت حلال است، انسان، عمر خود را در اين کار مباح و حلال صرف مي کند و از کار مهم يا اهم، باز مي ماند يا غذايي مباح و خوردن آن حلال است، ولي اگر انسان کمتر غذا بخورد، بهتر درک مي کند و اگر سير شود، ناچار است بيشتر بخوابد و کمتر بفهمد.
دشمن درون، انسان را در اثر تحريک شهوت غذا، وادار مي کند که منفعلانه لذت ببرد. چنين شخص پرخوري در کنار سفره، به حسب ظاهر لذت مي برد، ولي لذت او لذت انفعالي است، نه فعلي؛ ولي اگر کمتر غذا بخورد و بهتر بفهمد، لذت عاقله او لذت فاعلي است؛ نه انفعالي.
ب. کساني که نه بر اساس عقل و وحي که بر طبق دستور شهوت و غضب حرکت مي کنند؛ در قيامت به انفعال خويشتن اعتراف دارند؛ زيرا روز قيامت، روز ظهور حقيقت است. تبهکاران، در قيامت تصريح مي کنند و مي گويند: خدايا! ما مغلوب بوديم:«ربنا غلبت علينا شقوتنا» (4)
شقاوت ما بر ما غالب شد و ما اسير و فرمانبر شقاوت بوديم. پس، در موارد شهوت و غضب، شيطان مسلط است و لذت فاعلي مي برد و انسان که اسير اوست، لذت انفعالي دارد.
خداي سبحان در قرآن کريم، دسيسه شيطان را تشريح مي کند و مي فرمايد:«و لازينن لهم في الارض و لاغوينهم اجمعين» (5):
من آدميان را در اثر آمال و آرزوها و نشان دادن زر و زيور و زرق و برق فريب مي دهم. مضمون آن به همين امر بر مي گردد؛ زيرا فريب خورده اگر هم لذت ببرد، لذت انفعالي دارد و شيطان، لذت فعلي مي برد، گرچه او هم گرفتار دشمن ديگري است.
در بخشهاي علمي نيز چنين است، گاهي انسان گرفتار مغالطه اي فکري است و در بحث و جدال، رقيب را از پا در مي آورد و لذت علمي مي برد؛ در حالي که اين لذت، لذت انفعالي است، نه لذت فعلي. اگر انسان با برهان سخن بگويد، لذت فاعلي و اگر با مغالطه سخن بگويد، لذت انفعالي دارد.
بنابراين، لذت فعلي و انفعالي در هر دو بخش انديشه و کار راه دارد؛ اما قسمت مهم بحثهاي اخلاقي، در بخش کار است؛ زيرا اگر کسي واقعا از قيد هوي و هوس برهد و به عقل عملي که همان اخلاص و محبت تام حق باشد، راه يابد، مي تواند بخشهاي عقل نظري خود را هم کنترل کند. گرچه زيربناي مسائل عملي، همان مسائل نظري است، ولي طهارت روح، مسائل علمي را هم کاملا تنظيم و تعديل مي کند.
براي رهايي از اين مشکلات اخلاق يا کم کردن آن راههايي ارائه شده است که يکي از بهترين آنها «اربعين گيري» است که در جاي مناسب تبيين خواهد شد.
3. بحار، ج 74، ص 112، ح 2.4. سوره مؤمنون، آيه 106.5. سوره حجر، آيه 39.