ضرورت، امکان و امتناع

نکته اول اين که، مسئله «بايد» ، «نبايد» و «شايد» که گاهي از آنها به عنوان «ضرورت» ، «امکان» و «امتناع» ياد مي شود يک جامع انتزاعي و مفهومي دارد که در همه علوم کاربرد دارد؛ به اين معنا، اينها مشترک معنوي است نه مشترک لفظي، اما بر اساس اصطلاحات علوم گوناگون به اقسام مختلف تقسيم مي شود.
هر کدام از علوم نظري و عملي، عنوان ضرورت، امکان و امتناع را به معنا و اصطلاح خاص خود تفسير مي کنند؛ البته آنها بين دو اصطلاح مزبور به منزله مشترک لفظي هستند؛ يعني «بايد» در حکمت نظري با «بايد» در حکمت عملي مشترک لفظي است؛ زيرا در مرحله دوم بر خلاف مرحله اول که نوعي جامع انتزاعي وجود داشت و اينها در آن مندرج بودند هيچ جهت اشتراکي بين اين دو علم و اصطلاح آنها نيست؛ به اين معنا که، ضرورت، امکان و امتناع را که حکيم، طبيب، رياضيدان و يا دانشمند ديگري که در علوم نظري صاحب نظر است به کار مي برد غير از ضرورت، امکان و امتناعي است که در حکمت عملي کاربرد دارد؛ در عين حال اينها بين علوم مذکور مشترک لفظي هستند و گاهي بر اثر همين اشتراک لفظي ممکن است خلط و اشتباهي رخ دهد و هر يک به جاي ديگري استعمال شود که «مغالطه» مي شود و منشا آن مغالطه هم اشتراک لفظي است.