فصل دوم: ابن سينا و اخلاق[275]

جناب ابن سينا در علم اخلاق کتابهايي نگاشت. او بسيار مؤدب و بزرگوار بود و آثار عظمت و ادب در نوع نوشتارهاي او کاملا به چشم مي خورد. از همين رو عارف نامدار «ابو سعيد ابوالخير» از او مي خواهد تا رساله اي در زمينه تهذيب و تزکيه نفس، براي وي بنگارد. مرحوم بوعلي نيز رساله سودمند کوتاهي براي جناب ابوسعيد ابوالخير مي نگارد.
مرحوم شيخ رئيس رساله هاي فراواني در بحث اخلاق دارد چنانکه رساله هاي متعددي در مسئله «عهد» دارد و اخلاق نويسي غير از تعهد اخلاقي است. تعهد اخلاقي هم ابتدا، از عهد با خدا شروع مي شود. قرآن کريم هم به ما آيين عهد با خدا را مي آموزد: «لقد کانوا عاهدوا الله من قبل» که «لا يولون الادبار» (1)
و خدا هم با ما تعهد مي کند که: «ا لم اعهد اليکم يا بني ادم ان لا تعبدوا الشيطان» (2). اين عهد عبد و مولا را قرآن و عترت امضا کرده اند؛ يعني خدا آن قدر به ما نزديک است که ما مي توانيم با او عهد ببنديم: «هو معکم اين ما کنتم» (3). کساني که سعي
مي کنند به آنچه فراگرفته اند عمل کنند و علم را براي گفتن، شنيدن، نوشتن و تدريس نپندارند و اولين بهره اي که از نوشته ها و خوانده هاي خود مي برند تعهد ديني و تخلق اخلاقي باشد، در حقيقت با خدا عهد مي بندند، قرار داد خاصي بين خود و مولا امضا مي کنند و مرحوم شيخ رئيس از کساني بود که رساله هايي در عهد نوشته است.
1. سوره احزاب، آيه 15.2. سوره يس، آيه 60.3. سوره حديد، آيه 4.