فصل سوم: مقامات عارفان در نگاه ابن سينا[281]

جناب ابن سينا (رحمه الله) همان طور که در نوشته هاي منطقي، فلسفي، طبي و... سرآمد بود، در تبيين مقامات عارفان هم سرآمد ديگر تحليل گران عرفاني بود. ممکن است قبل و بعد از او کساني آمده باشند يا بيايند که مقامات عارفان را به صورت مستدل و مبرهن بازگو کنند، ولي همان طور که «فخر رازي» اعتراف کرده، قبل و بعد از مرحوم بوعلي تا عصر فخررازي کسي مقامات عارفان را اين گونه منظم، مبرهن و مستدل نکرده است.
البته فخر رازي معاصر جناب «ابن عربي» است و عرفاني که ابن عربي ارائه کرد، با آنچه که قبل بود يا بعد آمد قابل قياس نيست؛ زيرا وحدت شخصي حقيقت وجود، با بنان و بيان اين عارف نامور و سالک و منادي معرفت در بيداء حيرت و هاتف تعالوا، در وادي کثرت، و امام انسجام در جماعت متشتتان به عارفان و نيز به حکيمان متاله رسيده و او در اين باب، بي نظير است؛ ولي تا آن روزي که جناب فخر رازي اين مطالب را از بوعلي به ياد داشت، کسي به اين نظم رياضي و منطقي، درجات عارفين را بازگو نکرده بود. گرچه مطالب عميق عرفاني بلندي در کلمات عرفاي نامي بعد از ابن سينا آمده ليکن به اين نظم نضد يافت نمي شود. حتي در رساله هاي «ابن ترکه» مانند «قواعد التوحيد» و شرح آن «تمهيد القواعد» گرچه در باره «وحدت وجود» سخن گفته شده است، در بخش پاياني آن که مربوط به انسان کامل است و تا حدودي سير و سلوک عارفان را گوشزد مي کند، باز هم مجموعه منظمي همانند مقامات عارفان ابن سينا ارائه نشده است. به هر تقدير تحليل اجمالي مقامات عارفان جناب بوعلي سودمند است.