مراحل ابتدايي عرفان

همان گونه که جناب بوعلي تبيين کرده عرفان، سه مقطع دارد: ابتدا، وسط و انتها. ايشان در باره ابتداي عرفان مي فرمايد: «العرفان مبتدء من تفريق ونفض وترک ورفض ممعن في جمع هو جمع صفات الحق للذات المريدة بالصدق منته الي الواحد ثم وقوف» (21)يعني، عرفان از مراحل ابتدايي، شروع و در مراحل متوسط کاملا سيراب مي شود و آنگاه به مراحل نهايي مي رسد و در آن جا توقف دارد.

مراحل ابتدايي عرفان، تزکيه و «تخليه رذايل» است. تلاش و کوشش اهل سير و سلوک اين است که خود را از رذايل اخلاقي پاک بدارند و گرد گناه نروند. اينها، کارهاي ابتدايي و از لوازم هر سير و سلوک است؛ ولي جناب بوعلي مي گويد عرفان از «تفريق» ، «نفض» ، «ترک» و «رفض» آغاز مي شود.
«تفريق» مبالغه در فرق و به معناي زياد جدا کردن است. يعني انسان سالک بين خود و بين ما سوي الله، جدايي بيندازد و آنها را که به خود بسته است از خود دور کند، او اولين قدم اين است که سالک، همه تعلقات را قطع کند.
مرحله بعد «نفض» يا تکاندن است؛ اگر چيزي به لباس يا فرشي چسبيده باشد اولا آن بسته را از روي لباس و فرش، جدا مي کنند و سپس لباس را مي تکانند تا اگر چيزي از آثار آن شي ء در لباس يا فرش مانده باشد برطرف شود. عارف بايد حتي گردها و تعلقات کمي را که بر دل نشسته است، بزدايد و به گونه اي خويشتن خويش را تکان دهد که هرگونه تعلقي از او زدوده شود. عارف بايد ضريح جان خود را غبار روبي کند.
مرحله سوم اين است که چيزي را هرگز براي خود نخواهد؛ و همه چيز را «ترک» کند. حتي همين خويشتن تکاني را کمال خود تلقي نکند، و آن را هم با تکاندني ديگر از خود جدا کند.
در بخش چهارم، «رفض» يا خود تکاني کند؛ يعني خود را هم نبيند. رفض، همان ترک با اهمال است. چون گاهي انسان چيز مورد علاقه خود را ترک مي کند، از آن جهت که فرصت نگهداري آن را ندارد، ولي گاهي چيزي را که مورد علاقه او نيست ترک مي کند که اين ترک، همراه با بي اعتنايي است.
اين چهار مرحله، که مراحل تزکيه و «تخليه» است، از مراحل آغازين عرفان است. پس از آن نوبت به اين مي رسد که عارف، صفات الهي را در خود جمع کند. چون وقتي روح عارف تزکيه و از رذايل «تخليه» شد، نوبت «تجليه» و «تحليه» فرا مي رسد. آنگاه همه اينها را در آستانه ذات اقدس اله که واحد است مي برد و محو مي شود؛ يعني وقتي به مقصد رسيد آرام مي گردد و ديگر حرکتي ندارد گرچه حرکت «من الله الي الله» پايان پذير نيست و اين سير و سلوک با سير و سلوک زاهد و عابد تفاوت فراواني دارد.
-----------------------------------------
21. اشارات و تنبيهات، ج 3، ص 388.