نياز عمومي به بحثهاي عقل عملي

به دو دليل نياز جامعه انساني به بحثهاي عقل عملي، بيش از عقل نظري است. دليل اول اين است که آن برهانهاي قاطع عقل نظري در دسترس فهم همه مردم نيست. برهانهايي که به صورت «قياس استثنايي» يا «اقتراني» در قرآن و روايات آمده کم نيست؛ اما براي توده مردم مقدور نيست که آياتي مانند: «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» (35) يا «هو معکم اينما کنتم» (36) يا «لو کان فيهما الهة الا الله لفسدتا» (37) را درک کنند؛ در حالي که قرآن، «هدي للناس» (38) است و براي همه مردم نازل شده است. از اين رو در برخي از روايات آمده است که چون در آخر الزمان اقوام متعمقي مي آيند، ذات اقدس اله سوره مبارکه
«قل هو الله احد» و آيات نخستين سوره حديد تا «و هو عليم بذات الصدور» را نازل کرده است(39). دليل دوم اين است که همه انسانها، اعم از علما و خواص و توده مردم و اعم از کساني که با براهين عقلي آشنايند کساني که از اقامه براهين تفصيلي ناتوانند نيازمند به مسائل عقل عملي هستند و همراه جاذبه و دافعه حرکت مي کنند و به همين جهت مسئله بشارت به بهشت و ترس از دوزخ، در قرآن کريم مکرر ذکر شده و اين بخش از قرآن فراگيرتر از بخش نظري است.
سنت معصومان (عليهم السلام) نيز بر اساس همين اصل، حرکت مي کند؛ يعني در روايات، ترغيب و ترهيب بيش از براهين عقلي است. ادله عقلي که روايات اقامه مي کنند در حد نصاب است؛ ولي بخشهايي که مربوط به عقل عملي و ايجاد جاذبه، موعظه، نصيحت و... است نصاب پذير نيست؛ همان گونه که ذکرخدا نصاب پذير نيست: «يا ايها الذين امنوا اذکروا الله ذکرا کثيرا و سبحوه بکرة و اصيلا» (40).
شاگردان قرآن و عترت نيز، اين دو مسير يعني اقامه برهان و موعظه را داشته اند؛ مثلا، در عرفان گرچه برهان اقامه کرده اند بر اين که خدا واحد است و در اصل هستي، کس يا چيزي، شريک او نيست و آنچه مشهود است مظهر و آيت اوست؛ ولي گرايشها را در بخش عمل يعني عرفان عملي بيش از عرفان نظري توصيه کرده اند. همان گونه که حکما، علماي اخلاق و محدثان نيز دراين زمينه چيزي فروگذار نکرده اند.
------------------------------------------------
35. سوره حديد، آيه 3.36. همان، آيه 4.37. سوره انبياء، آيه 22.38. سوره آل عمران، آيه 4.39. «ان الله عزوجل علم ان يکون في آخرالزمان اقوام متعمقون... » (کافي، ج 1، ص 91، ح 3) .40. سوره احزاب، آيه 4241.