رابطه بين «هست» و «نيست» با «بايد» و «نبايد»

بايد و نبايدهاي اخلاقي را بايد از «بايد» و «نبايد» هاي نخستين گرفت. هر علمي «نظريات» خود را از «ضروريات» مناسب خود مي گيرد. بنابراين، اخلاق و فقه نيز، اگر نظري باشد، بايد و نبايدهاي خود را از بايدها و نبايدهاي اولي و بديهي خود کسب مي کند ولي از اين جهت نمي شود گفت که «هست» ي در جهان خارج به عنوان «بايد» يعني واجب و «نيست» ي در جهان خارج به عنوان «نبايد» يعني ممتنع وجود دارد که منشا پيدايش بايد و نبايد علوم عملي است بلکه برخي از مبادي حکمت عملي بديهي است و برخي نظري. تمام بايدهاي نظري به يک بايد بديهي منتهي مي شود که آن را از چيزي اخذ نمي کنند؛ زيرا خود بديهي است؛ اما رابطه هست و بايد چندان هم گسيخته نيست.
اين طور نيست که ميان «بايد و نبايد» با «هست و نيست» سيم خارداري وجود داشته باشد و هيچ گونه پيوستگي بين آنها برقرار نباشد؛ ولي هيچ حکيمي مدعي نيست که ما مي توانيم قياسي داشته باشيم که هر دو مقدمه آن «هست» ولي نتيجه اش «بايد» باشد؛ يا به عکس يعني قياسي داشته باشيم که هر دو مقدمه اش «بايد» ولي نتيجه اش «هست» باشد؛ و آنها که گفته اند: بين آنها رابطه اي هست بيش از اين ادعا نکرده اند که مي شود قياسي تشکيل داد که يک مقدمه آن، «هست» و مقدمه ديگر آن، «بايد» باشد و به همين مقدار، رابطه منطقي برقرار است.
چون حکمت عملي و اخلاق، فرع جهان بيني است و مقدمه قياسي که به هست بر مي گردد، «اشرف المقدمتين» (13)و مقدمه اي که به بايد بر مي گردد، «اخس المقدميتن» است و نتيجه هم همواره تابع «اخس المقدمتين» است، بنابراين، اگر قياسي داشتيم که مقدمه اي از آن «هست» و مقدمه ديگرش «بايد» باشد، نتيجه «بايد» است نه «هست» ؛ مثلا، مي گوييم: «خدا ولي نعمت، خالق و منعم است» که يکي از مقدمات قياس محسوب مي شود. مقدمه ديگر اين است که : «ولي نعمت را بايد سپاس گزارد و در پيشگاه خالق بايد، خضوع کرد» که از مجموع اين بايد اخلاقي و آن هست نظري، يک «بايد» اخلاقي استنتاج مي شود که: «پس بايد خدا را سپاس گزارد و در برابر او خاضع بود» .
اين گونه قياسها که يک مقدمه نظري «هست» و يک مقدمه عملي «بايد» دارد در قرآن کريم کم نيست؛ مثلا، از مجموع اين دو مقدمه قرآني: «ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين» (14)و «کان الشيطان لربه کفورا» (15)که اولي تقريبا به هست و دومي به بايد بر مي گردد، نتيجه «بايد» گرفته مي شود.
13. البته شرافت وجودي، نه ارزشي.14. سوره اسراء، آيه 27.15. همان.