کمال در چيست؟[52]

صاحبان علوم گوناگون، تفسيرهاي متنوع و متفاوتي از کمال انسان دارند. هر کسي کمال را در رشته علمي خاص خود مي داند؛ ولي آخرين سخن را کمال آفرين جهان هستي، خداي سبحان، مي گويد و چه کسي راستگوتر از اوست؟: «و من اصدق من الله قيلا» (3).
در علوم اعتباري و قراردادي، صاحبان علوم ادبي، کسي را که در علوم ادبي جامع باشد، «کامل» مي نامند. آنان به کسي که لغت شناس ماهرودرفن غت سرآمد باشد، «لغوي» و به کسي که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوي» و به کسي که در فن شعر و قافيه و وزن شناسي ماهر باشد، «عروضي» و به کسي که جامع بين اين رشته ها شده «اديب کامل» مي گويند.
در علوم استدلالي، به کسي که در هندسه، رياضيات و علوم تجربي، طبيعي و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع اين سه رشته بتواند در معارف الهيه، حقايق را به خوبي استنباط کند، «فيلسوف کامل» و «حکيم» مي گويند؛ ولي در علوم حقيقي و نزد اهل معرفت، کمال به معناي ديگري تفسير شده است. مرحوم سيد حيدر آملي، که از عرفاي بنام اماميه و از معتقدان به ولاي اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) است مي گويد: به کسي که در علم شريعت، سرآمد و در علم طريقت، داراي کارآيي لازم و در علم حقيقت، صاحب بصر باشد، «شيخ» مي گويند. بنابراين، شيخ، انسان کاملي است که داراي اين ويژگيهاي ياد شده باشد.
البته هر کدام از اين علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روايات معصومين (عليهم السلام) نيز آمده است که همه کمال، در اموري، مانند «تفقه در دين» است: «الکمال کل الکمال التفقه في الدين و... » (4).
تفقه در دين، عبارت از دين شناسي و دين باوري است. کسي که دين شناس نيست يا دين شناس است ولي دين باور نيست، فقيه نيست. «تفقه» در دين به معناي ماهر و ممحض بودن در دين است.
3. سوره نساء، آيه 122.4. تحف العقول، ص 292.