نظام احسن جهان و انسان

بعد از تقسيم اخلاق به دو قسم، اين مسئله مطرح است که کدام قسم براي انسان تحميلي است؟
ذات اقدس خداوند، آفرينش انسان را همانند آفرينش کل جهان، زيبا و براساس «نظام احسن» مي داند: «الله خالق کل شي ء» (1)، «الذي احسن کل شي ء خلقه» (2)، «ربنا الذي اعطي کل شي ء خلقه ثم هدي» (3). آيات سه گانه مزبور، برخي ناظر به عموميت آفرينش و برخي ناظر به نظام احسن است؛ چنان که در سوره مبارکه «ملک» مي فرمايد: «هل تري من فطور» (4)؛ کمترين قصور، فتور و «فطور» ي، در مجموعه آفرينش وجود ندارد؛ و سر نظام احسن داشتن جهان هستي، آن است که از ذاتي نشئت گرفته که نه تنها حسن بلکه حسن محض و جمال صرف است و او ذات اقدس اله است که هستي محض و همه کمالات، عين ذات اوست؛ البته چيزي زيباتر از جهان موجود، فرض نمي شود و محال است. بنابراين، چون خود ذات اقدس اله، هستي محض، جمال صرف و جميل محض است، آيات و نشانه هاي آفرينش او نيز داراي نظام احسن است؛ همان خدايي که مبدا پيدايش جهان است، با جمال و جلالش، مبدا پيدايش انسان است و همان خدايي که جهان را به «احسن کل شي ء خلقه» و «اعطي کل شي ء خلقه ثم هدي» ؛ مي ستايد و با جمال مي آرايد، آفرينش انسان را هم به «احسن تقويم» مي ستايد:«لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين» (5).
سر حسن قوام و نظام جهان، آن است که در اصل هستي و نيز در تدبير آن به يک مبدا، تکيه کرده است:«لو کان فيهما الهة الا الله لفسدتا» (6)
که اگر مبدا واحد به کثير تبديل مي شد، و جهان امکان با چند خدا اداره مي شد، فساد دامنگير جهان هستي مي شد. در باره نظام احسن انسان نيز چنين است؛ يعني توحيد است که نظام احسن بشريت را به همراه دارد. البته نظام توحيدي به صورت معارف قرآن کريم و مآثر اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) جلوه کرده و ريشه اساسي هر نظمي هم وحدت است؛ چنانکه انسجام کلام جاودانه او يعني قرآن کريم مسبب احسن الحديث بودن آن شده است:«و لو کان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا کثيرا» (7)،«الله نزل احسن الحديث کتابا متشابها مثاني» (8).
مقصود اين است که خدايي که معلم اخلاق است، با مبدا توحيديش فطرت بشر را آفريده و آن را آرايش داده و براي شکوفايي اين فطرت، قرآني نازل کرده که هيچ گونه اختلافي در صدر و ساقه آن نيست.
پس سر نظام احسن بودن جهان و سر احسن تقويم بودن انسانيت، آن است که از مبدا توحيدي پديد آمده است؛ همان طور که کتاب تکوين، مصون از قصور، فتور و فطور است و هيچ شکافي در آن نيست، کتاب تدويني يعني قرآن کريم هم مصون از هر فطور و اختلاف است؛ و منشا همه فضايل تکوين و تشريع هم توحيد است؛ چنانکه منشا همه رذايل تشريعي هم شرک و کفر است. هوي پرستي، منشا هر گونه رذيلت و خدا پرستي، منشا هرگونه فضيلت است. وقتي محقق پژوهنده، شريعت را مي شکافد مي بيند اين شجره طوبي، ريشه، ساقه، تنه، شاخه و ميوه اي دارد که از آنها به عنوان عقيده توحيدي و اخلاق فاضله و اعمال و عبادات ياد مي شود. پس توحيد، منشا پيدايش همه فضايل اخلاقي و اخلاق فاضله مبدا اعمال نيک و عبادت است؛ چنانکه ثمره تحقيق پيرامون شرک و کفر اين است که اين پديده شوم رواني، مبدا ظهور همه رذايل اخلاقي و عملي است.
1. سوره زمر، آيه 62.2. سوره سجده، آيه 7.3. سوره طه، آيه 50.4. سوره ملک، آيه 3.5. سوره تين، آيات 4 5.6. سوره انبياء، آيه 22.7. سوره نساء، آيه 22.8. سوره زمر، آيه 23.