فرار از «زحف» در جهاد اکبر

قرآن در زمينه جهاد اصغر مي فرمايد:
«ان يمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلک الايام نداولها بين الناس» (39)
در جهاد اصغر مجاهدان در راه خدا پس از دادن مجروح، جانباز و آزاده، پيروز مي شوند. در جهاد اکبر نيز همين طور است، گاهي انسان تلفات مي دهد؛ رنجها و زخمهايي را در درون خود تحمل مي کند و چند صباحي هم عقل وي اسير هوسش مي شود ولي سرانجام پيروز خواهد شد؛ در صورتي که در راه جهاد با نفس بايستد و از صحنه جهاد نگريزد و حتي اگر دشمن را فراوان ببيند، از معرکه فرار نکند. البته فرار از زحف در فقه حکم خاص و در اخلاق و کلام، حکم مخصوص ديگري دارد.
در صدر اسلام اگر سربازي در برابر ده سرباز قرار مي گرفت، حق فرار نداشت ولي اگر بيش از ده سرباز به او حمله مي کردند، مجاز بود فرار کند:«ان يکن منکم عشرون صابرون يغلبوا مائتين و ان يکن مائة يغلبوا الفا من الذين کفروا» (40)
اما پس از نزول آيه «الئن خفف الله عنکم و علم ان فيکم ضعفا» (41) حکم فقهي به اين صورت در آمد که در جهاد اصغر اگر يک سرباز در مقابل دو سرباز قرار گرفت،
حق فرار ندارد ولي اگر تعداد سرباز بيگانه بيشتر شد مجاز است فرار کند. نيز در جهاد اصغر ممکن است کسي اسير شده و بعد هم آزاد شود و بر فرض هم آزاد نشود، چون تن او را به اسارت گرفته اند، نه جان او را، احيانا مجاز است تن به اسارت يا فرار بدهد. چون حکم آن فقهي و جهاد هم جهاد اصغر است و لزوم قاومت حد معيني دارد.
اما در جايي که جان ولي الله در خطر است، حساب ديگري دارد:«ما کان لاهل المدينة و من حولهم من الاعراب ان يتخلفوا عن رسول الله و لا يرغبوا بانفسهم عن نفسه» (42)
مثلا در جنگ احد که وجود مبارک پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در معرض آسيب بود به اين بهانه که سه سرباز به او حمله کردند فرار مجاز نبود؛ زيرا صيانت و حفظ اصل دين و نظام بر هر چيزي مقدم است. ولي در جهاد اکبر چنين نيست که اگر دو يا سه وصف رذيله يادو و يا سه جند از جنود جهل عليه او برخاستند، مجاز باشد صحنه جهاد اکبر را ترک کند.
در حديث شريف «سماعة بن مهران» (43)و در احاديث ديگر، هفتاد و پنج سرباز براي عقل و هفتاد و پنج سرباز براي جهل شمرده شده که هر کدام از اين اوصاف، به جنود و سپاه و ستادهاي فرعي فراواني تبديل مي شوند. در ميدان جهاد اکبر حتي اگر همه سربازان کفر و نفاق عليه کسي توطئه کنند، او حق فرار ندارد و يکي از اسرار «اکبر» بودن آن هم در همين است که انسان هيچ راهي براي فرار، تسليم و يا اسير شدن ندارد. از اين جهت جهاد در اين جبهه، بسيار دشوار است و راه آن يا شهادت است و يا پيروزي؛ يا تمام اين جنود جهل را به اسارت خود درمي آورد، مانند کاري که اولياي الهي کردند، يا اينکه تا زنده است تن به اين ستاد و سپاه نمي دهد.
در روايات آمده است:
اگر مؤمني در بستر خواب يا بيماريش بميرد و محب اهل بيت عصمت و طهارت باشد يعني در اين مسلک و راه بوده و تسليم بيگانه نشود. چنين مؤمني شهيد در جهاد اکبر است(44)
يعني تا آخرين لحظه در برابر همه وسوسه ها، شبهات، القائات و تلقينات بيگانه درون و بيرون، ايستاده و تسليم آنها نشده است.
39. سوره آل عمران، آيه 140.40. سوره انفال، آيه 65.41. همان، آيه 66.42. سوره توبه، آيه 120.43. کافي، ج 1، ص 21، کتاب العقل والجهل، حديث 14.44. قال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: «من مات علي حب آل محمد مات شهيدا، الا ومن مات علي حب آل محمد مات مغفورا له، الا ومن مات علي حب آل محمد مات تائبا، الا ومن مات علي حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الايمان، ... الا ومن مات علي حب آل محمد مات علي السنة والجماعة، الا و من مات علي بغض آل محمد جاء يوم القيامة مکتوب بين عينيه: آيس من رحمة الله، الا ومن مات علي بغض آل محمد مات کافرا، الا ومن مات علي بغض آل محمد لم يشم رائحة الجنة» (تفسير کشاف، ج 4، ص 220-221) .