يار شيطان

از اين مرحله پايينتر، کسي است که نه تنها مهماندار شيطان، بلکه با وي «قرين» و يار است. در آيات ديگر به اين نکته اشاره شده که:

«و من يعش عن ذکر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين» (15)

اگر کسي «تعاشي» کند و خود را عمدا به کوري بزند و آيات فراوان الهي را نبيند، «قرين» بدي به نام شيطان براي او مقرر مي شود و در نتيجه نه تنها در امور علمي، بلکه هميشه گرفتار مغالطه است و هر چه شما بخواهيد او را تفهيم کنيد نمي فهمد و نه تنها در امور عملي گرفتار رذايل است و اگر
[114]

بخواهيد با پند و اندرز، رذايل او را به فضايل تبديل کنيد نمي توانيد، بلکه در کارهاي روزانه، حرکتها، قيام و قعودهاي او نيز شيطان نفوذ دارد. درباره اين گروه، حضرت علي (عليه السلام) در اوايل نهج البلاغه مي فرمايد:

«فنظر باعينهم و نطق بالسنتهم» (16)

يعني گوينده، شيطان است اما با زبان آنان سخن مي گويد؛ بيننده، شيطان است اما با چشم آنان مي بيند.

پس در اين قسم دوم، انسانها دو دسته اند؛ به اين معني که در هر سه مرحله عده اي، از فرشته ها و عده اي، از شياطين کمک مي گيرند؛ اما بايد توجه داشت که هر دو گروه بايد خالص باشند. آنها که از فرشته در مراحل سه گانه مدد مي گيرند، در مسائل عبادي، بنده خالص حق هستند و جز خدا به چيزي نمي انديشند و آنها هم که در مراحل سه گانه تحت ولايت شيطانند جز شيطنت به چيزي نمي انديشند؛ نه اينکه گاهي آدم خوب و گاهي آدم بدي هستند يا گاهي کار خوب و گاهي کار بد مي کنند، از قبيل:

«خلطوا عملا صالحا و اخر سيئا» (17)

بلکه چون فرشتگان افراد خالص را مي پذيرند و بر آنها نازل مي شوند و قلب آنها را منزل خود قرار مي دهند و شياطين هم افراد خالص رامي پذيرند. قلب کسي که در کفر يا نفاق، که همان کفر قلبي است، ممحض شده منزل شيطان است. از اين رو کساني که فقط کارهاي شيطنت آميزي مي کنند، سحر و شعبده اي دارند و

«النفاثات في العقد» (18)

هستند، بد محض اند.

گرچه بد محض به معناي فلسفي آن در هيچ جاي عالم نيست، منظور از بد، بد مقايسه اي است. حتي مار، عقرب، جهنم و شيطان، بد مقايسه اي هستند نه بد محض و گرنه همان گونه که موجودات ديگر از زندگي خود و فرشته ها از هدايت لذت مي برند، شياطين نيز از زندگي خود يا از اغواي ديگران لذت مي برند.
15. سوره زخرف، آيه 36.16. نهج البلاغه، خطبه 7.17. سوره توبه، آيه 102.18. سوره فلق، آيه 4.