انسان و اختيار

در حکمت متعاليه، حيوان، «متحرک بالميل» و انسان، «متحرک بالاراده» است و سر اين نامگذاري هم آن است که اگر حس و خيال، نيروي گرايش را رهبري کند،
[131]

«ميل» و اگر عقل و وحي آن را هدايت کنند، «اراده» مي شود؛ اما ريشه اين سخن در گفته هاي فارابي ديده مي شود. جناب ابونصر فارابي که از بزرگترين حکماي اسلامي و از ربيت يافتگان مکتب قرآن و عترت (عليهم السلام) است بين اراده و اختيار؛ فرق گذاشته است؛ درحالي که در حکمت متعاليه، بين ميل و اراده فرق گذاشته شده ولي جامع هر دو يکي است و اين فرق صرفا امتيازي اصطلاحي است. البته بين اراده و اختيار ذاتي و فعلي فرق است ولي در قرآن کريم هم اراده و هم اختيار به خدا اسناد داده شده است، مثل اين که مي فرمايد: «يريد الله بکم اليسر» (5)، «انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له کن فيکون» (6)، «وربک يخلق ما يشاء ويختار ما کان لهم الخيرة» (7). پس خدا هم با تعبير «مريد» و هم «مختار» در قرآن معرفي شده است.

بر اساس سخن جناب فارابي چون انسان هم داراي حس و خيال و هم داراي عقل است، کارهاي او بر دو گونه است: اگر انسان با مبدا حسي و خيالي حرکت کند، متحرک بالاراده و اگر با مبدا عقلي، تلاش و کوشش کند، متحرک بالاختيار است؛ ولي حيوانات چون فاقد عقلند و انديشه هاي آنها را حس و تخيل و وهم، اداره مي کند، قهرا متحرک بالاراده هستند و شايد تعريف معروف: «حساس متحرک بالاراده» که در باره حيوان گفته مي شود، ناشي از بيانات قدما باشد.

در هر صورت در اين بخش؛ بين انسان و حيوان فرقي نيست؛ زيرا انسان هم از آن جهت که چهره اي از حيوانيت را داراست فاقد مبدا حسي و خيالي و وهمي نيست و بر اساس حس، خيال و وهم نيز حرکت مي کند؛ ولي امتياز انسان از حيوان در آن است که وي مبدا عقلي و نطقي هم دارد و گاهي مي تواند با انديشه هاي عاقلانه و حکيمانه خود به سمتي گرايش يا از سويي گريز داشته باشد
[132]

که «تولي» و «تبري» نام دارند و دو فعل از افعال اختياري انسان است. پس انسان هم مي تواند فاعل بالارده و هم مي تواند فاعل بالاختيار باشد؛ ولي حيوان، فاعل بالاختيار نيست.
5. سوره بقره، آيه 185.6. سوره يس، آيه 82.7. سوره قصص، آيه 68.