هم نشيني با بيماردلان

دستور قرآن حکيم و عترت طاهرين به ما اين است که وقتي به عيادت بيمار رفتيد، زياد ننشينيد و زود برخيزيد. براي اين که او خسته است و رنج مي برد. حکيم بزرگ اسلام جناب فارابي نقل مي کند: از حکيمي پرسيدند بهترين موعظه ها چيست؟ گفت: با مردم عادي نبايد زياد نشست. چون آنان نوعا بيمارند و انسانهاي سالم در اقليت هستند: «اذا دخلت علي مريض فلا تطل القعود عنده، والناس کلهم مرضي، فاعلم وافهم» (35).
خداوند درباره ابراهيم خليل (سلام الله عليه) مي فرمايد:
«اذ جاء ربه بقلب سليم» (36)
و کساني در قيامت، طرفي مي بندند و از عذاب مي رهند که در آن روز با قلب سليم، وارد شوند:
«الا من اتي الله بقلب سليم» (37).
همچنين عيساي مسيح و يحياي زاهد (سلام الله عليهما) داراي قلب سليمند؛ زيرا قرآن کريم با دو تعبير، سلامت اين دو بزرگوار را بيان کرده است: درباره حضرت يحيي مي فرمايد:
«و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا» (38)
و از زبان حضرت عيسي مي فرمايد:
«و السلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا» (39).
اينها داراي قلب سليم هستند؛ زيرا سلامت دوران حيات و سلامت حال موت حتما به معناي سلامت قلب است و گرنه انساني که مي ميرد در حال مردن قطعا سلامت بدن ندارد.
[184]اما از انبيا، اوليا و «اوحدي» از مؤمنان که بگذريم، تحصيل قلب سالم از غبار و رين، دشوار است و بنابراين، بسياري از انسانها بيماردلند. قرآن منافق را «مريض» مي داند:
«في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا» (40)
«فتري الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشي ان تصيبنا دائرة» (41)
کساني را که قلبشان مريض است مي بيني که با بيگانه رابطه سري دارند و مي گويند شايد نظام اسلامي شکست بخورد و مشرکين برگردند.نيز قرآن، عده اي را مريض مي داند که منافق نيستند ولي ايمانشان ضعيف است و بر اثر ضعف ايمان، مريضند؛ چنانکه در سوره «احزاب» مي فرمايد:
«لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدينة لنغرينک بهم» (42).
در اين آيه، منافقان، بيماردلان و نيز کساني که اراجيف، اکاذيب و شايعات دروغ پخش مي کنند جداي از يکديگر ذکر شده اند؛ يعني، يک عده با اين که منافق نيستند، مريضند. البته ناشران اراجيف يا از منافقانند يا از افراد ضعيف الايمان. بنابراين، بسياري از مردم، مريض هستند و فارابي مي گويد انس با آنان روا نيست. نشست و برخاستي که عالمانه و زاهدانه نبوده و در مدار تعليم و تعلم نباشد روا نيست. کسي که بخواهد رشد کند، بايد مواظب نشست و برخاست خود باشد.کسي که در مجلسي بنشيند و در آن علمي فرا نگيرد، حق آن مجلس را ادا نکرده و به همان نسبت از خدا دور شده است، بنابراين، در ديد و بازديدها و جلساتي که سود علمي و معنوي ندارد بايد نشستها کوتاه شود. البته اگر جلسه، عالمانه و در آن، مسائل علمي و سودمند مطرح است انسان هر چه بنشيند رواست.
35. همان.36. سوره صافات، آيه 84.37. سوره شعراء، آيه 89.38. سوره مريم، آيه 15.39. سوره مريم، آيه 33.40. سوره بقره، آيه 10.41. سوره مائده، آيه 52.42. سوره احزاب، آيه 60.