پيروز در دو جبهه

اميرالمؤمنين (عليه السلام) که در نبرد دروني و بيروني، پيروز شده درباره نفس اماره مي فرمايد:
«و انما هي نفسي اروضها بالتقوي»
من نفس خودم را با تقوا رياضت مي دهم.
ما موظفيم که نفس را تمرين بدهيم. نفس اگر از ما کار حرامي را بخواهد، مانند اين است که اسب زير پاي انسان بخواهد به بيراهه برود که بايد لجامش را گرفت و آن را به راه آورد. اگر ما به خواسته هاي نفس پاسخ ندهيم، کم کم عادت مي کند تا در سختيها صبر کند. اين کار مبارزه با نفس است. از نظر جنگ با زرق و برق بيرون نيز آن حضرت مي فرمايد:
«يا دنيا... اعزبي عني» (4):
اي دنيا از من دور و غايب شو و خودت را به من نشان مده که خريدار تو نيستم. آن حضرت (عليه السلام) اين سخن را در بحبوحه قدرت و حکومت مي فرمود، نه در دوران انزوا.
ممکن است کسي منزوي باشد و زاهدانه به سر ببرد و به دنيا چنين خطاب[189]کند؛ اما کسي که منزوي نيست، بلکه شهرت جهاني دارد، اگر زاهدانه به سر ببرد کار هنرمندانه اي کرده است. خود آن حضرت در نامه اي به عثمان بن حنيف انصاري که کارگزار آن حضرت در بصره بود مي فرمايد: اگر بخواهم، مي توانم بهترين غذاها را فراهم کنم؛ ولي اين کار را نمي کنم. شايد در دورترين مناطق اين کشور، گرسنه اي به سر ببرد:
«و لو شئت لاهتديت الطريق الي مصفي هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز ولکن هيهات ان يغلبني هواي و يقودني جشعي الي تخير الاطعمة و لعل بالحجاز او اليمامة من لا طمع له في القرص و لا عهد له بالشبع او ابيت مبطانا و حولي بطون غرثي و اکباد حري» (5).
آن حضرت در همين نامه مي فرمايد: شما مثل من نمي توانيد زندگي کنيد، ولي از حلال خدا نگذريد و وارد مرز حرام نشويد:
«الا و انکم لا تقدرون علي ذلک ولکن اعينوني بورع و اجتهاد و عفة و سداد» (6).
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در باره بهره وري از حلال نيز مي فرمايد:
«اسهروا عيونکم و اضمروا بطونکم... و خذوا من اجسادکم فجودوا بها علي انفسکم و لا تبخلوا بها عنها» (7):
چشمهاي خود را به کم خوابي و بي خوابي عادت دهيد تا بتوانيد در آخر شب بيدار باشيد، شکمهاي خود را هم لاغر کنيد. عقل، نقل و علم، پرخوري را بد مي داند؛ زيرا مقدار زيادي از غذاهايي که مي خوريم مورد نياز بدن نيست و بدن وادار مي شود براي تبديل آن تلاش و کوشش و بعد آن را دفع کند در نتيجه روح که بايد به فرزانگي نايل شود، سرگرم زباله روبي مي گردد. مانند اين که مهندسي که مي تواند نقشه اي جامع براي شهري تهيه و اجرا کند به زباله روبي وادار کنيم. روح مي تواند معمار و مهندس بسيار خوبي باشد، ولي ما بر اثر پرخوري او را به زباله روبي وادار مي کنيم و اين جفاي به روح است.
[190]
کسي در جبهه جنگ، کامياب است که اهل ايثار و نثار باشد. از اين رو آن حضرت فرمودند: شما در جنگ با هوس و لهو و لعب درون و بيرون بايد سخاوتمندانه از جسمتان بکاهيد و به سود جانتان حرکت کنيد.
دنيا از راه نفس اماره انسان را فريب مي دهد، که بايد آن را در صحنه جهاد اکبر سرکوب کرد و اگر منزه شويم، تعلقات ما کم مي شود. آنگاه وارد قلعه امني مي شويم که هيچ کس به ما دسترسي ندارد، و از گناه به آساني مي گذريم.
4. نهج البلاغه، نامه 45، بند 26.5. نهج البلاغه، نامه 45، بند 11.6. نهج البلاغه، نامه 45، بند 5.7. نهج البلاغه، خطبه 183، بند 20.