کودک هشتاد ساله![201]

بسياري از بزرگان اخلاق گفته اند: «ما بخشي از فضايل عاليه اخلاق را در اين کتابها ذکر مي کنيم تا آنها که عمري را در طي مسائل اخلاقي گذرانده اند بهره ببرند و گرنه، نوسالان از آنها طرفي نمي بندند» . مراد از نوسالان، نوسالان سني نيستند، ممکن است کسي جوان باشد و در دوران نوسالي و جواني همه اين راهها را يک شبه طي کرده باشد، بلکه منظور نوسال فکري است. ممکن است کسي هفتاد سال عمر کند، اما کودک هفتاد ساله باشد؛ زيرا نه فکرش فکر عاقل و نه گرايش او گرايش خردمند است.از طرف ديگر گفته اند: از پيرانتان کمک بگيريد؛ ولي منظور از پير، پير روزگار نيست: «پير گردون ني، ولي پير رشاد» . پير و جوان، مانند تير و کمانند، در ادبيات تازي و فارسي به صورت نثر و نظم آمده است که اگر تيري بخواهد به هدف برسد، نبايد مغرور تندي، تيزي، استقامت و صلابت خود بشود. تير اگر چه تيز، صاف، مستقيم، ستبر و مستحکم است، ولي هرگز به هدف نمي رسد؛ مگر اين که کماني منحني او را راهنمايي کند. جوان، مثل تير تيز و تند، صاف و مستقيم، با صلابت و سرعت است، و پير مثل کماني است که تير در سايه تقويت و ارشاد آن به مقصد مي رسد. از اين رو گفته اند:

جوانا سر متاب از پند پيران
که راي پير از بخت جوان، به

همان گونه که گفته شد، منظور از پير، «پير رشاد است، نه پير گردون» ؛ زيرا کسي که گذشت و تغير روزگار را مي بيند و متنبه نمي شود، در حقيقت، کودک است. زيباترين خوبي دنيا همين تغير و دگرگوني آن و بهترين مدرسه، مدرسه تغير پذيري آن است که انسان بداند آنچه امروز در دست اوست، ماندني نيست. به هر تقدير، اگر کسي روزانه در کنار سفره طبيعت آموزنده بنشيند و پند نگيرد، «پير گردون» است و «پير رشاد» نيست.