راه تحريم غير خدا

راههايي را که در شبانه روز به ما ارائه کرده اند، براي رسيدن به اين مقصود سهم مؤثري دارد.
نماز تنها کار سلبي به عنوان «نهي از فحشا و منکر» ندارد؛ چنانکه قرآن کريم مي فرمايد:
«ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر» (5)
بلکه آثار اثباتي فراواني نيز دارد. ما نبايد در حدي باشيم که نماز را براي «پرهيز از گناه» بخوانيم، بلکه بايد بکوشيم آن را براي «لذت لقاي حق» اقامه کنيم. گرچه توجه به لذت هم نقص[208]است؛ ولي ما را به آن مراحل نهايي، راهنمايي و نزديک مي کند.
نخستين چيزي که در مورد نمازبه ما آموخته اند اين است که نماز بدون طهارت، نماز نيست:
«لا صلوة الا بطهور» (6)
و ما هم بايد درست تحصيل طهارت کنيم. آنگاه به ما گفته اند: وقتي وارد نماز مي شويد، چهره جان خود را متوجه ذات اقدس و خداوند کنيد تا خداوند نيز به شما رو کند.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
«اذا قمت الي الصلاة فاقبل علي الله بوجهک يقبل عليک» (7)
امام صادق (عليه السلام) نيز فرمودند:
«اني لاحب للرجل المؤمن منکم اذا قام في صلاة فريضة ان يقبل بقلبه الي الله تعالي و لا يشغل قلبه بامر الدنيا، فليس من عبد يقبل بقلبه في صلاته الي الله تعالي الا اقبل الله اليه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنين اليه بالمحبة بعد حب الله اياه» (8).
نمازگزاري که به معاني نماز توجه و حضور قلب نداشته باشد، خدا از او، اعراض مي کند. وقتي خدا از نمازگزار اعراض کند، در حقيقت او پشت به قبله نماز مي خواند. بنابراين، به مقداري که نمازگزار معاني نماز را مي داند و گناهان خود را احضار و از ذات اقدس اله توبه و نزاهت روح، طلب مي کند، نماز او مقبول است؛ زيرا نماز گرچه از نظر فقه اصغر، «واجب ارتباطي» است، ليکن در فقه اکبر با تحليل هر جزء «واجب استقلالي» خواهد بود.
سفارش پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه (عليهم السلام) در مورد اصل نماز، نماز جماعت، نماز جمعه، نماز شب و... فراوان است و اين نشانه آن است که نماز بهترين راه براي سير و سلوک انسان به سوي خداست.
امام صادق (عليه السلام) در بيماري پيش از ارتحال خود دستور دادند بستگان جمع شوند و پس از اجتماع، به آنان فرمودند:
«ان شفاعتنا لا تنال مستخفا[209]بالصلوة» (9)
شفاعت ما اهل بيت شامل حال کسي که نماز را سبک بشمارد نمي شود.
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نيز در بيماري متصل به رحلت فرمودند: شفاعت من شامل کسي که نمازش را از وقت آن تاخير اندازد نمي شود:
«لا ينال شفاعتي من اخر الصلاة بعد وقتها» (10)
که اين در حقيقت، يکي از مصاديق سبک شمردن نماز است.
نيز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هنگامي که مشاهده کردند نمازگزاري در مسجد رکوع و سجودش را با سرعت انجام مي دهد، فرمودند: اگر او با همين وضع بميرد به دين من، نمرده است:
«دخل رجل مسجدا فيه رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فخفف سجوده دون ما ينبغي و دون ما يکون من السجود، فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم نقر کنقر الغراب، لو مات علي هذا مات علي غير دين محمد» (11).
در مورد جدا شدن از جماعت مسلمانان نيز امام صادق (عليه السلام) فرمودند: کساني که در جماعت شرکت نکنند و به اين وسيله، مقداري از جماعت مسلمين فاصله بگيرند، از بند ايماني جدا مي شوند:
«من خلع جماعة المسلمين قدر شبر خلع ربقة الايمان من عنقه» (12).
نيز پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: منافقان که قصد توطئه دارند و هنگامي که اذان گفته مي شود به مسجد نمي آيند، دستور مي دهم علي بن ابيطالب (عليه السلام) خانه هاي آنان را ويران کند:
«اشترط رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم علي جيران المسجد شهود الصلاة و قال لينتهين اقوام لا يشهدون الصلاة او لامرن مؤذنا يؤذن ثم يقيم ثم آمر رجلا من اهل بيتي و هو علي فليحرقن علي اقوام بيوتهم بحزم الحطب لانهم لا ياتون الصلاة» (13).
اين نشان دهنده عظمت نماز جماعت است.
[210]درباره نماز جمعه نيز امام باقر (عليه السلام) فرمودند:
کسي که سه جمعه، پي در پي بدون عذر در نماز جمعه شرکت نکند، دلش بسته مي شود:
«من ترک الجمعة ثلاثا متواليات بغير علة طبع الله علي قلبه» (14).
سر عدم تاثير موعظه در بعضي دلها همين است که عده اي عمدا با دست خود به وسيله گناه، در دل را بسته اند. چون گاهي دل، قفل مي شود و کليد آن به دست شيطان است:
«افلا يتدبرون القران ام علي قلوب اقفالها» (15).
درباره نماز شب، در حديثي آمده است که انسان يک يا دو بار در شب، بيدار مي شود و در ذهنش مي گذرد که برخيزد و نماز شب بخواند، ولي شيطان وسوسه مي کند که هنوز زود است. اگر او به وسوسه شيطان فريفته شد گوش وي در اختيار شيطان است، و شيطان آن گوش را آلوده مي کند(16).
پس اگر تنها حاکم خداست و حکم او هم اين است که از غير او کاري ساخته نيست، اين راهي دارد و آن پرهيز و توبه از گناه و آنگاه توجه به عبادات به ويژه نماز است. ما وقتي وارد نماز مي شويم،
«الله اکبر»
مي گوييم و اين «تکبيرة الاحرام» و به منزله احرام ماست.
نمازگزار با تکبيرة الاحرام احرام مي بندد و بسياري از امور بر او حرام مي شود؛ اما با سلام نماز، از احرام بيرون مي آيد. اصولا نوع عبادتها چنين است. در ماه مبارک رمضان، هنگام اذان صبح، انسان با نيت روزه، احرام مي بندد و هنگام پايان روز که افطار مي کند از احرام بيرون مي آيد، چنانکه در عمره و حج معتمران و حج گزاران احرام مي بندند و با تقصير يا حلق از احرام خارج مي شوند و اگر کسي به جايي برسد که دائما در نماز باشد، او دائما در حال احرام است و «لبيک» مي گويد؛ زيرا دائما توجه به غير خدا را بر خود، حرام کرده است؛ چون از غير خدا[211]هيچ کاري ساخته نيست؛ غير خدا هالک است و تکيه بر هالک، مايه هلاکت است و قرآن مي خواهد ما به هلاکت نرسيم. آنها که به هلاکت رسيده اند بعد از روشن شدن ادله و براهين بوده است نه قبل از آن:
«ليهلک من هلک عن بينه و يحيي من حي عن بينه» (17).
قرآن مي کوشد ما را زنده کند و بالاترين زندگي، همان ارتباط با
«حي قيوم»
است. اگر انسان با حي قيوم رابطه پيدا کند، نه تنها زنده و قائم مي شود بلکه قيوم و برپادارنده موجودات بهشتي نيز خواهد بود.
5. سوره عنکبوت، آيه 45.6. بحار، ج 42، ص 245.7. وسائل، ج 5، ص 472.8. وسائل، ج 5، ص 475.9. بحار، ج 47، ص 2.10. بحار، ج 80، ص 20.11. بحار، ج 81، ص 234؛ محاسن برقي، ج 1، ص 159.12. بحار، ج 85، ص 13.13. بحار، ج 85، ص 8.14. بحار، ج 89، ص 192.15. سوره محمد صلي الله عليه و آله و سلم، آيه 24.16. محاسن برقي، ج 1، ص 167.17. سوره انفال، آيه 42.