هفتم: خلوت(1)[259]

از اموري که «سالک الي الله» بايد آن را تحصيل کند، «خلوت» و تنهايي است.
خلوت که يکي از مراحل سير و سلوک عرفاني و از مقامات عارفان است بايد به خوبي تبيين شود تا اين امر مثبت با انزواي مذموم، مشتبه نشود؛ گاهي انسان به اين خيال که در حال سير و سلوک و رياضت است از جامعه، جدا مي شود و از انجام فرايض و نوافل اجتماعي دور مي ماند و تنها به عبادتهاي فردي اعم از فرايض و نوافل مي پردازد و اين کار روا نيست؛ زيرا قرآن کريم که خود را «شفا» مي داند، راه درمان را ارائه کرده، به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
«و لا تکن کصاحب الحوت اذ نادي و هو مکظوم لولا ان تدارکه نعمة من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم» (2)
مانند يونس[260]نباش که از قوم خود جدا شد. اين که ذات اقدس اله در آيات گوناگون مي فرمايد:
«و اذکر في الکتاب ابراهيم» (3)
«و اذکر في الکتاب موسي» (4)
«واذکر... » ؛
يعني به ياد اين رهبران الهي و ادامه دهنده راه آنان باش؛ ولي در آيه مورد بحث مي فرمايد: مانند يونس نباش که مسئوليت خود را ترک کرد و خدا را ندا داد، و اگر نعمت ولايت، شامل حال او نمي شد، او از دل ماهي و درياي تاريک نجات نمي يافت، ولي از آن جا که نعمت الهي شامل حالش شد او ديگر مذموم نيست؛ بلکه ممدوح و محمود است. بنابراين، خلوت به معناي اعراض از جامعه و انزواي از وظيفه اجتماعي، مذموم است، نه ممدوح.
1. محقق طوسي سومين باب از کتاب «اوصاف الاشراف» را به مباحث: خلوت، تفکر، خوف و حزن، رجاء، صبر و شکر اختصاص داده است و از اينها به عنوان «مراحل سير و سلوک و احوال سالک» ياد کرده است. (ص 95) اما عناوين باب دوم از کتاب مزبور، چون به بحث «مانع زدايي از سير و سلوک» اختصاص يافته بود و از اموري مانند: توبه، زهد و رياضت سخن مي گفت، در بخش دوم اين کتاب که در باره مراحل مانع زدايي از سير و سلوک است مورد بحث قرار گرفت. تذکر: خلوت که از وظايف سائران و سالکان کوي حق است از قبيل «رفع مانع» است، ولي مرحوم محقق طوسي آن را در شمار مراحل سير سالکان و مقامات آنان ذکر کرده است.2. سوره قلم، آيات 48 - 49.3. سوره مريم، آيه 41.4. سوره مريم، آيه 51.