نوزدهم: توکل (1)[363]

توکل که يکي از مراحل سير سالکان الي الله است، همان، «گزينش و پذيرش وکيل» است و «وکيل» کسي است که از سوي موکل خود، تدبير و سرپرستي کاري را بر عهده مي گيرد. هر کس در کاري که «خبره» آن نيست يا توان آن را ندارد، وکيل مي گيرد و چون انسان، بدون علم و قدرتي که خداي سبحان به او عطا مي کند، در کارهاي خود نه خبره است و نه قدرت انجام آن را دارد، پس بايد بر مبدئي که خبير و قدير است تکيه و اعتماد کند. پس، توکل آن است که انسان در همه کارها خود را جاهل و عاجز بداند و کار خود را به خداي عليم قدير واگذار کند.
ما براي انجام کارها و دستيابي به اهداف خود همواره از اسباب و وسايلي استفاده مي کنيم و براي رسيدن به مرحله توکل بايد نه تنها همه آن اسباب و وسايل را از خدا و خدا را «مسبب الاسباب» بدانيم، بلکه بايد نه خود مدعي استقلال در برابر خدا باشيم و نه براي اسباب و ابزار فعل، استقلال در سببيت قائل باشيم؛ البته توکل آن نيست که انسان کار را به خود يا ساير اسباب و علل نسبت ندهد، بلکه بايد [364] خداي سبحان را سبب اصيل و سبب ساز هر کاري بداند و همه ماسوا را شئون و مظاهر فاعليت خدا بداند؛ زيرا هيچ سببي در تاثير و سببيت خود مستقل نيست و تنها به ميزاني که خداي سبحان به آن سببيت بخشيده، قدرت تاثير دارد.
خداي سبحان بهترين وکيل انساني است که از خود هيچ علم و قدرتي ندارد؛ زيرا او تنها وکيلي است که هر چه را اداره کند خبيرانه و قديرانه مي تواند به انجام رساند:
«کذلک الله يفعل ما يشاء» (2)
«ولکن الله يفعل ما يريد» (3)
«و من يتوکل علي الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شي ء قدرا» (4)
و هر حکمي بخواهد مي کند:
«ان الله يحکم ما يريد» (5).
پس او سبب غير مغلوب و شکست ناپذير است و هيچ مانعي نمي تواند جلو نفوذ اراده او را بگيرد و او را از رسيدن به مرادش بازدارد و يا به گونه اي بين او و هدف فعل او حايل شود:
«و الله يحکم لا معقب لحکمه» (6)
و چون همه علل و اسباب به او منتهي مي شود او براي هر متوکلي «کافي» است:
«فاعرض عنهم و توکل علي الله و کفي بالله وکيلا» (7).
اوست که انسان را هدايت مي کند، هرگز به او خيانت نمي کند و جز خير و نيکي برايش نمي خواهد، پس تنها بر او بايد اعتماد و توکل کرد:
«و ما لنا الا نتوکل علي الله و قد هدانا سبلنا... و علي الله فليتوکل المتوکلون» (8).
قرآن کريم مي گويد هر مؤمني که چهره جانش را به سوي خدا متوجه کند و بر [365] او اعتماد کند به دستاويزي ناگسستني تمسک جسته است:
«فمن يکفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسک بالعروة الوثقي لا انفصام لها» (9)
اما کسي که بر غير خدا تکيه کند به تار عنکبوت چنگ زده است:
«مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء کمثل العنکبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنکبوت لو کانوا يعلمون» (10).
متوکل راستين کسي است که اراده خدا را بر اراده خويش ترجيح دهد و کار خداپسند را بر کار هوس پسند برگزيند؛ يعني، به دين و احکام الهي عمل کند.
1. محقق طوسي مباحث: توکل، رضا، تسليم، توحيد، اتحاد و وحدت را در باب پنجم کتاب «اوصاف الاشراف» آورده و با عنوان «حالهايي که اهل وصول را سانح شود» از آن ياد کرده است. (ص 139) .2. سوره آل عمران، آيه 40.3. سوره بقره، آيه 253.4. سوره طلاق، آيه 3.5. سوره مائده، آيه 1.6. سوره رعد، آيه 41.7. سوره نساء، آيه 81.8. سوره ابراهيم، آيه 12.9. سوره بقره، آيه 256.10. سوره عنکبوت، آيه 41.