شرک، ريشه همه گناهان[234]

قرآن کريم، مرجع همه اوصاف رذيله را شرک، و مبدا همه اوصاف فاضله را ايمان به خدا و توحيد خالص مي داند؛ به اين معنا که، منشا گناهاني که در قرآن و روايات به آنها اشاره شده است غرور، ريا، عجب، تکبر و... است که به هوا پرستي منتهي مي شود و هواپرستي در حقيقت، شرک ربوبي است.
امام صادق (سلام الله عليه) مي فرمايد:
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم شتري داشت که از شترهاي ديگر سبقت مي گرفت. روزي، شتر يک اعرابي بر شتر پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم سبقت گرفت و شتر حضرت رسول در مسابقه، عقب ماند. مسلمانها از اين حادثه، غمگين شدند. طبق اين نقل، رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: چون اين شتر تندرو بود و از شترهاي ديگر سبقت مي گرفت، اظهار «ترفع» کرد و به خود باليد و از اين رو کست خورد:
«کانت لرسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ناقة لا تسبق، فسابق اعرابي بناقته فسبقتها، فاکتاب لذلک المسلمون، فقال رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: انها ترفعت، فحق علي الله ان لا يرتفع شي ء الا وضعه الله» (21).
در نظام کلي چنين است. اگر موجودي از حد خود، تعدي کند، مورد تنبيه حق قرار مي گيرد. در بعضي از روايات آمده است که:
«لو بغي جبل علي جبل لجعل الله الباغي منهما دکاء» (22)
اگر کوهي بر کوه ديگري ستم کند، کوه ستمکار فرو مي ريزد. اين يک اصل کلي است که ظلم و تعدي چه در محدوده جماد، چه در محدوده نبات و حيوان و چه در محدوده انسان پايدار نيست؛ زيرا ظلم، برخلاف نظام هستي است. آنچه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم درباره شتر خود فرمودند يک اصل کلي است؛ يعني، اگر کسي داعيه تکبر داشته باشد، خوار مي شود؛ گذشته از اين که کيفري در انتظار متکبران است. اگر ريشه اين گناهان يعني تکبر، عجب، ريا و نظاير آنها[235]بررسي بشود، سر از شرک ربوبي درمي آورد؛ يعني، شخص به جاي اين که مطيع خداي خود باشد، از هواي خود، اطاعت مي کند.
هر معصيت کاري در حقيقت، ادعاي ربوبيت دارد؛ زيرا کسي که از روي علم و عمد گناه مي کند، بدين معناست که در عين حال که مي دانم اين حکم، حکم خداست، به آن اعتنا نمي کنم و خواسته خود را بر خواسته خدا مقدم مي دارم. اصل جامع همه گناهکاريها پرستش هواي نفس است:
«افرءيت من اتخذ الهه هواه» (23)
خداي انسان معصيت کار همان هواي او و هواي او همان خداي اوست. چنين کسي طعم ايمان را نمي چشد.
اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) مي فرمايد:
«لا يجد عبد حقيقة الايمان حتي يدع الکذب، جده و هزله» (24)
هيچ بنده اي حقيقت ايمان را نمي يابد، مگر اين که دروغ، چه دروغ جدي و چه دروغ شوخي را ترک کند؛ زيرا معناي دروغ گفتن اين است که با اين که خدا دروغ را حرام کرده است، من گفته خود را برگفته خدا مقدم مي دارم. بنابراين، ريشه همه گناهان، شرک ربوبي است.
21. محاسن برقي، ج 1، ص 213؛ بحار، ج 60، ص 14.22. بحار، ج 72، ص 276.23. سوره جاثيه، آيه 23.24. بحار، ج 69، ص 262.