خلوت در متن جامعه

قرآن کريم خلوت را چنين تبيين مي کند که در عين حال که با ديگران هستي و در کارهاي روز مره شناوري، در کار باطل مردم شرکت نکن؛ و اين شناوري در مسائل اجتماعي و شئون جامعه تو را به خود مشغول نکند تا کوله باري از «خاطرات» را به همراه داشته باشي و شب، هنگام نماز مزاحم تو باشند. بنابراين، همواره صبغه الهي و فراطبيعي به مردم بده ولي از مردم صبغه طبيعي نپذير.ممکن است انسان در متن جامعه به سر ببرد؛ اما در عين حال که رنگ مي دهد رنگ هم بپذيرد و در نتيجه خاطرات روز، چنان او را مشغول کند که هنگام سحر با تلي از خاطرات با خدا سخن بگويد که قهرا نماز شب او نيز مانند نماز روز، «پر خاطره» مي شود، ولي وجود مبارک پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم که مامور بود در متن جامعه زندگي کند، موظف بود به مردم «صبغه الهي» بدهد که بهترين صبغه هاست:
«صبغة الله و من احسن من الله صبغة» (11)
و از مردم رنگي نپذيرد و «ز هرچه رنگ تعلق پذيرد» آزاد[263]باشد. از اين رو ذات اقدس خداوند ضمن اين که شناوري روز پيامبر را تشريح کرد و فرمود با مردم باش، در آياتي چند از آن حضرت خواست تا از مردم رنگ نپذيرد؛ مانند:
1. «و اهجرهم هجرا جميلا» (12)
از خلق و خوي اين مردم فاصله بگير.
2. «و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا» (13)
کساني را که دينشان را به بازيچه گرفته اند و دنياي نيرنگ باز، آنها را به فريب سرگرم کرده است رها کن؛
زيرا سخن در آنان اثر نمي کند و هم نشيني آنان زيانبار است؛ يعني، رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در عين حال که در متن جامعه به سر مي برد، امور دنيايي را به دل راه نمي دهد.
3. «قل الله ثم ذرهم في خوضهم يلعبون» (14)
بگو خدا، و ديگران را در کارشان رها کن؛ زيرا آنان دارند در گرداب طبيعت غرق مي شوند؛ يعني، تا آخرين لحظه به فکر درمان و نجات آنها باش، ولي اگر آنها به پيام تو که منادي غيب و نجات انسانها هستي گوش ندادند، آنان را رها کن. اين در حقيقت، خلوت کردن يعني در بين مردم بودن ولي با مردم نبودن و با خواسته هاي نامعقول آنان هماهنگ نشدن است.
4. «و اذا رايت الذين يخوضون في اياتنا فاعرض عنهم حتي يخوضوا في حديث غيره» (15)
گروهي را که در باره آيات الهي به ياوه سرايي و بيهوده گويي سرگرمند، رها کن تا وارد مطلب ديگر شوند.
اين آيات نشان مي دهد که وجود مبارک پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم که اسوه سالکان کوي حق[264]است موظف است در متن جامعه به سر ببرد و از خلق خدا و خدمت به آنان انزوا حاصل نکند، اما از رذايل اخلاقي و دنيا منزوي باشد؛ زيرا انزوا از چيزي که انسان را از خدا باز مي دارد فضيلت است؛ اما خدمت به خلق خدا براي تامين رضاي الهي، عبادت محسوب مي شود.
11. سوره بقره، آيه 138.12. سوره مزمل، آيه 10.13. سوره انعام، آيه 70.14. سوره انعام، آيه 91.15. سوره انعام، آيه 68.