فضول و عقول

يکي از موانع مهم تهذيب نفس و سير و سلوک الي الله آن است که ما همواره به بيرون از خود مي نگريم و از خود غافليم و در حقيقت «فضول» هستيم نه «عقول» ؛ فرق «فضول» و «عقول» اين است که انسان عقول، ابتدا به درون و آنگاه به بيرون، ولي انسان فضول، همواره به بيرون از خود مي نگرد و اين، مشکل ماست که شرحش در يکي از خطبه هاي مبسوط علي (عليه السلام) که هنگام قرائت آيه مبارکه:«يا ايها الانسان ما غرک بربک الکريم» (23)ايراد فرمودند، آمده است.
آن حضرت مي فرمايند: اي انسان چه چيز تو را بر گناه جرئت داده و چه چيز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و کدامين عامل تو را بر هلاکت خويشتن علاقه مند کرده است؟ مگر اين بيماري تو بهبود نمي يابد و يا اين خوابت بيداري ندارد؟ چرا همان گونه که به ديگران رحم مي کني، به خود رحم نمي کني؟
تو که هر گاه کسي را در آفتاب سوزان بيابي، بر او سايه مي افکني و هر گاه بيماري را ببيني که سخت ناتوان گشته، از سر رحم بر او مي گريي، پس چه چيز تو را بر اين بيماريت شکيبايي بخشيده و بر اين مصائبت صبور ساخته و چه چيز تو را از گريه بر خويشتن تسلي داده؟ در حالي که هيچ چيز براي تو عزيزتر از خودتنيست... اين خواب غفلتي که چشمت را فرا گرفته، با بيداري برطرف ساز... .
کسي که با داشتن چندين لباس، برهنه باشد و آنگاه برهنه اي را در رهگذر ببيند و به حال او اشک بريزد عاقل نيست. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در اين خطبه پس از تبيين «مثل» به «ممثل» پرداخته، مي فرمايد: اگر نقصي را در ديگران يا غفلتي را از ديگران مشاهده کنيم، متاثر شده رنج مي بريم، اما هرگز به درون خود سر نمي زنيم که آيا ما هم گرفتار اين غفلت و گناه هستيم يا نه:«يا ايها الانسان ما جراک علي ذنبک و ما غرک بربک و ما انسک بهلکة نفسک؟ اما من دائک بلول، ام ليس من نومتک يقظة؟ اما ترحم من نفسک ما ترحم من غيرک... ؟» (24).
«فضول» کسي است که کار زايد مي کند؛ ولي اگر عقل حاکم باشد و انسان خود را اصلاح کند، اصلاح ديگران، جزو حسن خلق مي شود.ما وقتي موظفيم ديگران را اصلاح کنيم که خود را اصلاح کرده باشيم؛ اما اين، مقدمه اي «تحصيلي» است نه «حصولي» و بهانه به دست تارکان امر به معروف و نهي از منکر نمي دهد؛ هيچ کس حق ندارد بگويد: چون خود را اصلاح نکرده ام نبايد جامعه را اصلاح کنم؛ زيرا انسان، موظف است هر چه سريعتر خود را اصلاح کند.
گاهي مي گوييم: ما که پزشک نيستيم، حق طبابت نداريم، اين سخن، حق است و کسي هم نبايد تحصيل پزشکي را بر ما تحميل کند؛ چون تحصيل آن، سن، امکانات و استعداد خاصي مي خواهد و مقدور هر کسي نيست. پس اگر نتوانستيم بيماري را درمان کنيم، عذر ما موجه است، چون مقدور ما نيست؛ اما اگر کسي مشکل اخلاقي داشته باشد، ما نمي توانيم بگوييم چون خود را اصلاح نکرده ايم نمي توانيم به اصلاح او اقدام کنيم؛ چون انسان همواره موظف است خود را اصلاح کند. اصلاح نفس، مقدور همه ماست وگرنه خداوند آن را بر ما واجبنمي کرد. البته در آغاز، دشوار است، ولي سختي آن کاذب است و در درون هر کاذبي، صادقي نهفته است. چيزي که سختي آن دروغ است، آساني آن راست است.
بنابراين، اصلاح نفس، آسان است و انسان مي پندارد دشواراست.از اين رو وجود مبارک اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:«آيا ديده ايد هيچ عاقلي به حال ديگران گريه کند و به حال خود ننالد؟»
عقل آن است که انسان از طعامي که در سفره دارد هم خود سير شود و هم گرسنه را سير کند. درباره تغذيه روح و تهذيب اخلاق نيز چنين است. انسان موظف است جان گرسنه و تشنه خود را با فضايل و کرايم اخلاقي، سير و سيراب کند و آنگاه مقداري هم به غير خود بچشاند؛ يعني پس از تهذيب خود به فکر تهذيب ديگران باشد.اگر خود را اصلاح نکرده ايم در حقيقت معروف را دوست نداشته و از منکر منزجر نبوده ايم و گرنه به معروف عمل مي کرديم و از منکر باز مي مانديم. بنابراين، با اين تحليل علوي (صلوات الله و سلامه عليه) معلوم مي شود که فضول و عقول کيست.امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) خود نيز مي فرمايد:پروردگارم به من قلبي عقول و لساني سئول بخشيده است:«ان ربي وهب لي قلبا عقولا و لسانا سؤولا» (25)قلب عقول قلبي است که عاقلانه بينديشد و لسان سئول لسان پر سؤال است که هرچه را نداند مي پرسد.
23. سوره انفطار، آيه 6.24. نهج البلاغه، خطبه 223.25. بحار، ج 40، ص 157 و 178.