خشوع و آرامش راستين

خشوع عقلي در برابر خدا، ابتدا تپش و لرزش را به همراه دارد؛ زيرا انسان وقتي خود را در حريم کبرياي الهي مي سنجد، احساس حقارت مي کند و مرعوب مي شود، اما وقتي اين خشوع، دوام پيدا کند، اين لرزش و تپش به آرامش تبديل مي شود. خداي سبحان مي فرمايد:
«تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم و قلوبهم الي ذکر الله» (55)
و نيز مي فرمايد:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب» (56)
اين نتيجه وقتي اعلام مي شود که خداوند بر اثر دوام آن خشوع، سکينت و وقار و آرامش خود را بر دلهاي مؤمنان نازل کرده باشد؛ چنانکه مي فرمايد:
«ثم انزل الله سکينته علي رسوله و علي المؤمنين» (57).
بنابراين، خداي سبحان با راهي که توضيح داده شد آرامش را نصيب انسان مي کند، ولي آن کس که اين «عارض» رهزن و راه بند را نشناسد و به غير خدا سر بسپارد کسي است که نخست از غير خدا مي ترسد و آنگاه بر او تکيه کرده آرام مي شود، اما اين آرامش مانند آرامش حاصل از مواد مخدر يا الکل، آرامشي دروغين است؛ زيرا بعد از برطرف شدن اين حالت، همان آشفتگي
[298] ظهور خواهد کرد.
قرآن کريم مي فرمايد:
«فلا يامن مکر الله الا القوم الخاسرون» (58)
تنها تبهکارانند که خود را از عذاب الهي در امان مي بينند. موحد مي گويد: اگر خلاف کنم تنبيه مي شوم، اما ملحد چون به مبدا عدل اعتقادي ندارد، کوس: «لمن الملک» مي زند و غير خود را منشا اثر نمي بيند و
«ما علمت لکم من اله غيري» (59)
«فقال انا ربکم الاعلي» (60)
و «اليس لي ملک مصر و هذه الانهار تجري من تحتي» (61)
از او شنيده مي شود و خود را در مهد امن احساس مي کند و اين امنيتي دروغين است. به همين جهت قرآن کريم مي فرمايد:
«ا فامن اهل القري ان ياتيهم باسنا بياتا و هم نائمون» (62)
ما اينها را در حال «بيتوته» که در کمال آرامش به خواب رفته بودند عذاب مي کنيم.
از سوي ديگر، ممکن است لطف الهي کسي را که اهل خشيت و خشوع نباشد، به بيراهه ببرد. کساني که گاهي مشمول بسط الهي واقع مي شوند و خدا با اسم «باسط» براي آنان تجلي مي کند، چون آن خشوع را نشناخته و تحصيل نکرده اند، به دام «شطح» مي افتند و داعيه هايي از آنان شنيده مي شود، ولي کسي که بين قبض وبسط يا بين خوف و رجاء و اهل خشيت و خشوع باشد، لطف الهي او را مغرور نمي کند؛ چون مي داند که گاهي اين لطف مي رود و قهر خدا جلوه مي کند و انسان در همه حالات در معرض امتحان خداست.
چنين کسي که خشوعش نسبت به خداست، امنيتش راست است؛ به همين جهت مي فرمايد:
«الذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم، اولئک لهم الامن و هم
[299] مهتدون» (63).
چنين کسي در «حصن» امنيت توحيد به سر مي برد که:
«کلمة لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي» (64)
و در حصن ولايت اهل بيت (عليهم السلام) که حصن حصين خداست، قرار دارد.
55. سوره زمر، آيه 23.56. سوره رعد، آيه 28.57. سوره توبه، آيه 26.58. سوره اعراف، آيه 99.59. سوره قصص، آيه 38.60. سوره نازعات، آيه 24.61. سوره زخرف، آيه 51.62. سوره اعراف، آيه 97.63. سوره انعام، آيه 82.64. توحيد صدوق، باب ثواب الموحدين، حديث 23.