محبت به بندگان خدا

آنچه نسبت به «خود» گفته شد، نسبت به اعضاي خاندان نيز بايد رعايت کرد؛ مثلا انسان بايد، در محيط خانواده، به پدر و مادر محبت کند؛ زيرا فرزندان از سويي نوجوان يا جوانند و سرگرم تشکيل زندگي هستند، هم طراوت دارند و هم توانايي و از سوي ديگر، پدر و مادر فرسوده اند و جاذبه اي براي آنان ندارند. از اين رو دستور اکيد ديني است که به پدر و مادر، به ويژه در دوران سالمندي آنها، احترام بگذاريد، ولي دين، به ما دستور نداده که به فرزندانتان مخصوصا در دوران نوزادي آنها علاقه مند باشيد؛ چون علاقه نسبت به آنها هست و اگر دستور مجدد مي آمد اين علاقه، مضاعف و به جاي اين که راهگشا باشد راهزن مي شد؛ ولي در باره پدر و مادر مخصوصا در دوران سالمندي آنها چون جاذبه اي در آنها نيست به ما دستور داده اند که آنان را رها نکنيد:
«و اما يبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف» (21)
اگر پدر و يا مادر يا هر دو سالمند شدند، به آنها «اف» نگوييد. در باره دنيا هم چنين است. محبت دنيا در کام همه ما چشانده شده است. از اين رو به ما دستور نداده اند که به دنيا علاقه مند باشيد؛ بلکه فرمان داده اند که علاقه به دنيا را تعديل کنيد.
در باره جامعه نيز به ما دستور داده اند که ملت را يک واحد بدانيد و ديگران را [336]
هم مثل خود تلقي کنيد و در مسائل اجتماعي هيچ سهمي براي ديگران، کمتر از سهم خود قائل نباشيد.
ساقي به جام عدل بده باده تا گدا
غيرت نياورد که جهان پر بلا کند

اين از دشوارترين کارها اخلاق اجتماعي است که ما براي ديگران همان سهمي را قائل باشيم که براي خود قائليم.
در نصوص ديني ما چند چيز به عنوان «سيد الاعمال» ، يعني سرآمد کارها، شناخته شده است مانند: رعايت انصاف در رفتار و معاشرت با ديگران، برادري و برابري با ديگران و ياد مستمر خدا،چنانکه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:
«يا علي سيد الاعمال ثلاث خصال: انصافک الناس من نفسک، و مواساة الاخ في الله عز و جل و ذکرک الله تبارک و تعالي علي کل حال» (22).
جامعه با اين اعمالي که سيد ساير کارهاست شکل مي گيرد و اسلام براي اين که ما را به «سيد الاعمال» برساند دستورهاي رسمي داده است؛ اولا تا چهل خانه را، همسايه يکديگر قرار داده و رعايت حقوق همسايگي را لازم شمرده است که البته اين چهل خانه، چهل خانه هندسه فضايي است نه هندسه مسطح؛ بنابراين، کساني که در آپارتمانها و برجها زندگي مي کنند همان طور که چهل خانه در چهار جهت، همسايه دارند، چهل خانه در طبقات پائين و بالا نيز همسايه دارند. در اين فضاي وسيع، انسان موظف است شهري را زير پوشش حقوق مجاورت خود بگيرد.
در همين فضا همسايه مسجد بودن نيز مطرح است که:
«لا صلاة لجار المسجد الا في المسجد» (23)
همسايه هاي مسجد بايد نماز را در آن بخوانند و اگر به جماعت در مسجد موفق نشوند، لا اقل به صورت «فرادا» نماز را در مسجد بخوانند تا يکديگر را در آن جا ببينيد و با اين کار، محبت و صفاي متقابلي ايجاد شود. بعد [337] از اين که مردم، عادت کردند نماز پنجگانه را به جماعت بخوانند هفته اي يک بار، مردم يک منطقه در يک جا براي نماز جمعه حضور پيدا کنند و سپس به آنها دستورداده شده است سالي دو بار نماز عيد فطر و قربان را با هم بخوانند.
اين اجتماعات شبانه روز در نماز جماعتها و اجتماع هفتگي نماز جمعه، و اجتماع عموميتر نماز عيد فطر و عيد قربان، سالي دو بار، زمينه را فراهم مي کند تا کنگره عظيم حج، سالي يک بار انجام شود که در آن نه تنها مردم يک کشور، بلکه مردم کشورهاي گوناگون در کنار هم جمع مي شوند. به اين ترتيب، اين دين، ستون و همچنين پايه هاي اصيل خود را بر اساس انس و محبت با ديگران و تفکر اجتماعي تدوين و تنظيم کرده است و چنين جامعه اي هرگز نسبت به ديگران خيانت نمي کند. در حقيقت خيانت به ديگري فرع بر غش و خيانت به خود است. کسي که خود را شناخت هرگز به جامعه خيانت نمي کند و خيانت به مردم، يعني خيانتهاي اجتماعي از خيانتهاي فردي به مراتب بدتر است.
21. سوره اسراء، آيه 23.22. بحار، ج 66، ص 371.23. بحار، ج 80، ص 379.