سرمايه يقين

همان گونه که در اجرام طبيعي و امور حسي، بعضي پاک و برخي ناپاک است، در خاطرات نفساني نيز چنين است. آنچه به توحيد الهي و رضاي به قضاي حق، تفويض و تسليم و توکل منتهي مي شود، جزو خاطرات پاک است و روحي که متصف به آنهاست، پاک خواهد بود و آنچه انحراف از توحيد را به همراه دارد، از خاطرات ناپاک بوده روح مبتلاي به آن هم ناپاک خواهد بود.
يکي از برجسته ترين خاطرات پاک روح، يقين است. کسي که به مبدا و معاد و اسما و صفات الهي يقين داشته باشد، از گزند خاطرات آلوده مي رهد و به فيض خاطرات پاک نايل مي شود.
رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
«کفي باليقين غني و بالعبادة شغلا» (6)
براي روح، بهترين توانگري يقين و بهترين کار عبادت است،
انسان متيقن، تواناست و چيزي او را از پا در نمي آورد و با داشتن سرمايه يقين مي تواند بسياري از امور علمي و عملي را کسب کند.غنا و توانگري در سايه مال نيست، بلکه در سايه يقين به قضا و قدر است. ممکن است کسي توانگر مالي باشد، ولي چون داراي يقين نيست، در فقر شک و ترديد و دلهره بسوزد و ممکن است کسي توانگر مالي نباشد، ولي بر اثر يقين، داراي روحي آرام و نفسي مطمئن باشد و چيزي او را نلرزاند. در دعاي شريف کميل آمده است که
«طاعته غني» (7)
اين طاعت از يقين نشئت مي گيرد. پس کسي که [354] يقين دارد، قهرا اطاعت هم مي کند و در نتيجه توانمند هم خواهد بود.
ذيل اين آيه که ذات اقدس اله از زبان ابراهيم خليل (عليه السلام) مي فرمايد:
«رب ارني کيف تحيي الموتي قال ا و لم تؤمن قال بلي ولکن ليطمئن قلبي» (8)
در روايتي آمده که از حضرت امام رضا (عليه السلام) پرسيدند: آيا حضرت ابراهيم ترديد داشت؟ امام رضا (عليه السلام) فرمودند: نه، حضرت ابراهيم يقين داشت، ليکن يقين بيشتر طلب کرد:
«اکان في قلبه شک؟ قال: لا، کان علي يقين ولکنه اراد من الله الزيادة في يقينه» (9).
چون يقين هم درجاتي دارد و از اين رو توانگري درجاتي دارد. «اغني الاغنياء» خداوند متعال است و يقين خدا از هر يقيني بالاتر است. گرچه يقين او شهودي و حضوري است و حصولي نيست، چنانکه عنوان يقين، به خداوند اسناد داده نشد، ولي چون علم او از همه علوم بالاتر است، يقين او هم از همه يقينها بالاتر است.
درباره سيره امام سجاد (سلام الله عليه) گفته شده است:
«کان علي بن الحسين (عليهما السلام) يطيل القعود بعد المغرب، يسئل الله اليقين» (10)
تعقيب را بعد از نماز مغرب طولاني مي کرد و زياد مي نشست و از خدا درخواست يقين مي کرد. اين که مي بينيم مصيبتهاي سنگين براي اين خاندان پيش مي آيد و آنان تحمل مي کنند، براي آن است که توانمند و توانگرند و توانگريشان در سايه يقين آنهاست؛ چون مي دانند چيزي از آنان کم نمي شود و مي دانند که عاقبت از آن اهل تقوا و يقين است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) معيار سود و زيان را آخرت مي داند و مي فرمايد:
«اعلموا انه لا يصغر ما ضر يوم القيامة لا يصغر ما ينفع يوم القيامة فکونوا فيما اخبرکم [355] الله کمن عاين» (11)
چيزي که در قيامت ضرر دارد، يا نافع است، کوچک نيست. بنابراين، بررسي بزرگ و سودمند بودن چيزي يا کوچک و زيانبار بودن آن، بايد با ترازوي قسط و عدل معاد صورت گيرد، نه با ترازوي دنيا. نيز آن حضرت مي فرمايد: مطالبي را که دين به شما آموخته و خدا و معصومان به شما مي گويند، به منزله يقين و مشهود بدانيد. ضرب المثل معروف «شنيدن کي بود مانند ديدن» از بيان نوراني اميرالمؤمنين (عليه السلام) اقتباس شده که فرمود:
«ليس العيان کالخبر» (12)
ديدن و شنيدن يکسان نيست؛ ولي اگر معصوم (عليه السلام) به انسان خبر دهد و راه يقين را هم به او بياموزد، انسان مي تواند بکوشد خبر سمعي را مانند ديدن عيني قرار دهد و اگر به مرحله «مثل ديدن» برسد، کم کم به مرحله بالاتر، که خود «ديدن» است، مي رسد.
6. بحار، ج 67، ص 176؛ محاسن برقي، ج 1، ص 385.7. مفاتيح الجنان، دعاي کميل.8. سوره بقره، آيه 260.9. بحار، ج 67، ص 176؛ محاسن برقي، ج 1، ص 385.10. بحار، ج 67، ص 176؛ محاسن برقي، ج 1، ص 387.11. بحار، ج 67، ص 178؛ محاسن برقي، ج 1، ص 387.12. شرح غررالحکم، ج 5، ص 74.