مراحل توحيد

همان طور که «رضا» دو مرحله داشت، توحيد نيز دو مرحله دارد. در ابتدا توحيد، «يکي گفتن» است؛ يعني مؤمن «لا اله الا الله» مي گويد و به آن ايمان هم دارد و غير[387] از «الله» موجودي را شايسته عبادت نمي داند؛ اما از اين مرحله بالاتر، «يکي کردن» است، و آن اين است که بداند جز خدا هيچ موجودي مالک چيزي نيست:
«و لا تدع مع الله الها آخر» (6).
اگر کسي باور کند که غير از خدا احدي مالک چيزي نيست، قهرا خود را مالک چيزي نمي داند و بنابراين، نمي گويد: من خودم را تسليم حق کرده ام. پس اگر سالک بگويد: «روزي رخش ببينم و تسليم وي کنم» ، معنايش آن است که او هنوز خود را مالک جان خود مي داند، ولي اگر در يابد که:
«لا يملک لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا حيوة و لا نشورا» (7)
آنگاه سخن از «لا اله الا الله» ، گفتن مطلب عميقي است که موحدان ناب آن را مي گويند.
وقتي سالک به اين مرحله برتر توحيد بار يابد، مي فهمد که چيزي را از خود به خدا نداده است؛ چون چيزي نداشت تا آن را به خدا بدهد و از اين جا «فقر» محض او ظهور مي کند و در اين صورت، ديگر جا براي توکل نيست؛ چون چيزي ندارد تا خدا را براي حفظ آن وکيل بگيرد و جا براي حفظ مقام رضا هم نيست؛ زيرا طبع و ميلي ندارد تا بگويد: «پسندم آنچه را جانان پسندد» و جان و جسم هم ندارد تا آنها را به خدا بسپارد و بگويد «روزي رخش ببينم و تسليم وي کنم» و قهرا عجز محض او ظهور مي کند و اين مرحله، مرحله توحيد است.آنگاه انسان، همه نظام آفرينش را با اين ديد مي بيند و هر موجودي را هم فقير محض مي بيند. حتي آن جا که اظهار استکانت مي کند، او مي داند که حتي اين استکانت نيز به برکت ظهور قدرت حق است، وگرنه هيچ موجودي توان اظهار عجز هم ندارد و در اعلام عجز و در اظهار بندگي هم عاجز است. آنگاه او يک موحد تام است و «لا اله الا الله» گفتن او با ديگران تفاوت بسياري دارد.ذات اقدس خداوند که به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم دستور توحيد مي دهد، ناظر به اين[388] مرحله نهايي است:
«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک و للمؤمنين و المؤمنات» (8)
بدان که هيچ مبدئي جز خدا نيست و براي خود و مردان با ايمان، طلب آمرزش کن؛ چون وقتي انسان سالک به اين گونه مراحل بار يافت، مي يابد که بسياري از «حسنات» ، مقامات و کمالات قبلي نقص و عيب است و بنابراين، از آنها استغفار مي کند. پس منظور از گناه و «ذنب» در آيه، گناه مصطلح نيست، بلکه نقص را کمال پنداشتن و عيب را صحت انگاشتن و عجز را قدرت باور داشتن خواهد بود.
6. سوره قصص، آيه 88.7. مفاتيح الجنان، تعقيب نماز عصر.8. سوره محمد صلي الله عليه و آله و سلم، آيه 19.