کمال انقطاع به خدا

چون همه کمالات اخلاقي نفس براساس توحيد صحيح تنظيم شده، محور اصلي نزاهت روح را توحيد ناب، تامين مي کند.
براي راهيابي به مقام والاي توحيد، راههاي فراواني وجود دارد. دين براي استحکام توحيد در جان موحد سالک، حدودي(9)معين کرده است. حدود الهي يعني امور ممنوعه و اين اوصاف، نسبت به اشخاص گوناگون، مختلف است: براي عده اي محرمات و معاصي، براي عده اي ديگر که محتاطند گذشته از محرمات و معاصي، مشتبهات، و براي گروه سوم که از اين دو گروه وارسته ترند، مباحات، حدود است. خداوند اين حدود را تنظيم کرده تا سالک بر اثر عبور از آنها به توحيد، نزديکتر شود و به چيزي جز خدا ننگرد و سرانجام به «کمال انقطاع» برسد، و بهترين راه براي پيمودن اين راه عبوديت است. بنده خالص بودن به اين معناست که بنده براي اين که احساس کند عين ربط به خداست، از او چيزي [389] نخواهد و در دنيا تمرين کند که از راه اجرت، براي خدا کار نکند.
خداي سبحان براي رهايي از اين نقص به ما دستور مي دهد:
«ففروا الي الله» (10)
يا به پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم خطاب مي کند:
«و اذکر اسم ربک و تبتل اليه تبتيلا» (11)
و براي اين که اين «تبتل» و کمال انقطاع، حاصل شود مقدمات را فراهم کرده و فرموده است:
«ان ناشئة اليل هي اشد وطاء و اقوم قيلا» (12)
شب زنده داري عالم خاصي دارد؛ حرفها در آن محکمتر و گامها استوارتر است؛ انسان در روز، مشاغل زيادي دارد:
«ان لک في النهار سبحا طويلا» (13)
و در شب چون مانعي نيست آرام است. وقتي آرام شد مطالب را بهتر درک کرده، آنها را با خداي خود صحيحتر در ميان مي گذارد. در چنين فضايي خدا به رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم دستور مي دهد:
«و اذکر اسم ربک و تبتل اليه تبتيلا» (14).
اين آيات در سوره مبارکه «مزمل» است که در آغاز بعثت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده و تاکيد در آيه آخر، نشانه آن است که نه تنها انقطاع عبد بلکه کمال انقطاع او مطلوب خداست؛ چنانکه در «مناجات شعبانيه» به عنوان مطلوبي الهي از آن ياد شده:
«اللهم هب لي کمال الانقطاع اليک» (15).
کسي که پيوند خود را از غير خدا قطع کند، چون قطع او، کاري اختياري است، قاطع به اين کار، عنايت و توجه دارد و حضور فاعل را نشان مي دهد، ولي «انقطاع» از اين دقيقتر است؛ زيرا حضور فاعل را نشان نمي دهد، بلکه پذيرش را نشان مي دهد و «کمال انقطاع» از اين هم دقيقتر؛ زيرا به اين معناست که انسان به[390] انقطاع خود هم توجه و عنايتي ندارد. چنين حالتي در شب براي شب زنده دار و اهل تهجد و نماز شب مقدور است.
نکته شايان توجه در اين آيات آن است که خداوند خطاب به پيامبر مي فرمايد:
«ان لک في النهار سبحا طويلا»
تو در روز، کارهاي زيادي داري و در آنها شناوري. معلوم مي شود پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در روز به طور مرتب، مشغول ارشاد، هدايت، تبليغ و انجام کارهاي رهبري بود و شب هنگام فراغتي مي يافت و با اين که کارهاي روز آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم زياد بود، مانع تبتل و انقطاع او در شب نبود؛ چون اگر کار روز، الهي باشد هرگز بر اثر آن، غباري بر چهره آيينه دل نمي نشيند و حواس انسان را به غير خدا متوجه نمي کند.علت اين که براي بسياري از انسانها تمرکز حواس، به ويژه در نماز، کار آساني نيست به اين جهت است که کارهاي بيرون از نماز، الهي نيست!
9. «حد» به معناي «منع» است و از اين رو به دربان که مانع ورود بيگانه است، «حداد» مي گويند، چنانکه «حاجب» و «بواب» نيز ناميده مي شود. بواب يعني صاحب در و حاجب و حداد يعني مانع.10. سوره ذاريات، آيه 50.11. سوره مزمل، آيه 8.12. سوره مزمل، آيه 6.13. سوره مزمل، آيه 7.14. سوره مزمل، آيه 8.15. مفاتيح الجنان، مناجات شعبانيه.