راههاي رسيدن به کمال انقطاع

براي رسيدن به اين مقام منيع، انسان بايد به کساني که به آن منزلت راه يافته اند نزديک شود، ولايت آنان را در جان و دل بپروراند و به سنت و سيرت آنان معتقد باشد و عمل کند وآنان اهل بيت عصمت و طهارت و همه انبيا و اولياي الهي (عليهم السلام) هستند و شيطان هم در کمين سالک است.امام باقر (عليه السلام) به زرارة که از اصحاب و شاگردان آن حضرت بود، فرمودند: تهديد شيطان که گفت:
«لاقعدن لهم صراطک المستقيم ثم لاتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اکثرهم شاکرين» (16) من بر سر راه راست آنان مي نشينم و... درباره شما شيعيان است؛ زيرا شيطان ديگران را به دام خود گرفتار کرده و ديگر بر سر راه آنها نمي نشيند؛ زيرا [391]آنان در مسير فضيلت نيستند تا شيطان راه آنها را ببندد:
«يا زرارة انما صمد لک و لاصحابک، فاما الاخرين فقد فرغ منهم» (17).
بنابراين، اين خطر هست که اگر کسي محب و متولي خاندان عصمت (عليهم السلام) شود، شيطان مي کوشد تا مانع کاميابي او شود.
امام صادق (سلام الله عليه) نيز فرمودند: آيه کريمه «هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون، انما يتذکر اولوا الالباب» (18)
درباره ما و دشمنان و دوستان ماست. «الذين يعلمون» ما هستيم و «الذين لايعلمون» دشمنان ما هستند و «اولوا الالباب» شيعيان ما هستند که معيار صحيح را تشخيص مي دهند و مي دانند که اينها مظهر ذات اقدس اله و صراط مستقيم هستند(19).
در سوره «حجر» آمده:
و انهما لبامام مبين» (20):
يعني دو شهري که ما آنها را ويران کرديم، در مسير مکه و شام، بر سر بزرگراه قرار دارد. بنابراين، به بزرگراه «امام مبين» مي گويند. معصومين عليهم السلام که، امام مبين هستند، ارتباط با آنان اين اثر را دارد که انسان را به نحو تام به خدا مرتبط و از غير او منقطع مي کند؛ زيرا غير از ولاي آنان راه ديگري نيست و سالک الهي هرگز به آن سمت که خارج از منطقه ولايت است متوجه نخواهد نشد. در ذيل آيه مبارکه «الذين امنوا و کانوا يتقون لهم البشري في الحيوة الدنيا و في الاخرة» (21)
روايتي از امام باقر (عليه السلام) نقل شده که مي فرمايد: درباره شما شيعيان است. شيعيان در دنيا، در حال احتضار و در آخرت از بشارت اهل بيت (عليهم السلام) برخوردارند(22)
زيرا اگر منقطع محض نيز [392] نباشند، به منقطعين صرف مرتبطند و انساني که به منقطعين صرف مرتبط باشد ديگر براي غيرخدا استقلالي قايل نيست. آيات قرآني، روايات معصومين عليهم السلام و کلمات بزرگان اخلاق الهي هر سه بر اصل توحيد استوار است.
قرآن کريم مي فرمايد: مردان الهي که اهل توحيدند از خدا «حسنه» دنيا و آخرت مي خواهند و مي گويند:
«ربنا اتنا في الدنيا حسنة و في الاخرة حسنة» (23).
و قرآن، «حسنات» دنيا را مي شمرد و مي فرمايد: کساني که از مرز دين، دفاع مي کنند «احدي الحسنيين» (24)
يعني شهادت يا غلبه بر دشمن، نصيب آنان مي گردد.
اهل جهاد اکبر نيز از احدي الحسنيين، برخوردارند. چندين روايت به اين مضمون است که اگر کسي عظمت، حقانيت و سنت و سيرت اهل بيت را بشناسد و به آن عمل کند و منتظر ظهور ولي عصر (ارواحنا فداه) باشد، احدي الحسنيين نصيبش مي شود؛ يا به درک ظهور حضرت بقية الله، موفق مي شود و آن حضرت را زيارت مي کند يا اگر به حضور يا ظهور آن حضرت موفق نشود به منزله کسي است که همراه با وي جهاد کرده باشد.
امام باقر (سلام الله عليه) مي فرمايد:
منتظر ظهور ولي عصر (ارواحنا فداه) و عارف به حق ولايت اولياي الهي، به منزله کسي است که درپاي رکاب او شمشير بزند؛ بلکه به منزله کسي است که در رکاب پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم جهاد کند؛ بلکه مانند کسي است که همراه پيامبر به شهادت برسد:
«العارف منکم هذا الامر المنتظر له المحتسب فيه الخير کمن جاهد و الله مع قائم آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم بسيفه. ثم قال: بل و الله کمن جاهد مع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم بسيفه. ثم قال الثالثة: بل و الله کمن استشهد مع رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في فسطاطه» (25).
اين مراحل، مربوط به درجات منتظران و ياوران آن حضرت [393] (عليه السلام) است، که در معرفت و ايمان و انتظار ظهور آن حضرت متفاوتند.
اين مجموعه، «حسنه دنيا» است و زمينه توحيد کامل را فراهم مي کند و توحيدکامل، نتيجه تهذيب روح و تهذيب روح، زمينه توحيد کامل است. به اين ترتيب، تاثير ولايت اولياي الهي در نزاهت روح کاملا مشخص مي شود. چون محبت و پيروي از سنت و سيرت کساني که «منقطع عن غيرالله الي الله» هستند انسان را منقطع الي الله مي کند و در اين صورت انسان به کمال اصيل خود بارمي يابد.
قرآن کريم در همين زمينه مي فرمايد:
«قل لا اسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي و من يقترف حسنة نزد له فيها حسنا» (26).
اين آيه نشان مي دهد که ولايت اهل بيت از حسنات دنياست. چون در آن، مصداق کامل حسنه، مودت اهل بيت (عليهم السلام) شمرده شده که اين در دنيا حاصل مي شود؛ زيرا در قيامت، فقط نتيجه آن ظهور مي کند. در قيامت کسي نمي تواند دوستي آنان را تحصيل کند. چون آن جا «دار جزاء» است نه «دار عمل» .
مجلسي که در آن، فضيلت، احکام، سخنان، مدح و مصايب اهل بيت (عليهم السلام) بازگو مي شود و انسان را به آنان نزديک و به سنت و سيرت آنان معتقد و پاي بندتر مي کند، از حسنات دنياست؛ همان گونه که مجلس درس، وعظ و ذکر حق، از حسنات زندگي دنياست؛ زيرا از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده که فرمود:
«بادروا رياض الجنه»
به سوي بوستانهاي بهشت بشتابيد. عرض کردند: بوستانهاي بهشت چيست؟ فرمود:
«حلق الذکر»
انجمنها و محفلهايي که در آنها نام خدا و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و احکام و دستورهاي خدا بازگو مي شود(27).
اميرالمؤمنين (سلام الله عليه) مي فرمايد:
«رحم الله امرا سمع حکما فرعي و دعي [394] الي رشاد فدنا و اخذ بحجزة هاد فنجا» (28):
خداوند رحمت کند کسي را که دست به دامن راهنمايي بزند:
به کوي عشق منه بي دليل راه قدم
که من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد

جناب «ابن ميثم» در شرح اين جمله مي فرمايد: ناظر به آن است که عده اي که بدون استاد، سعي در سير و سلوک دارند به جايي نمي رسند و حق با کساني است که مي گويند طي اين راه به وسيله راهنما ميسر است(29).
امام صادق (عليه السلام) نيز مي فرمايد: پدرم همواره مي فرمود:
«ان شيعتنا آخذون بحجزتنا و نحن آخذون بحجزة نبينا و نبينا آخذ بحجزة الله» (30)
شيعيان ما به دامان ما چنگ مي زنند و ما به دامن پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم چنگ مي زنيم و پيغمبر به خدا متمسک است؛ يعني، همان گونه که در اصل نظام تکوين، ذات اقدس خداوند، مبدا اصيل است، پس از آن انسان کامل از او فيض مي گيرد و بعد جانشينان انسان کامل از او مدد مي گيرند و بعد پيروانشان از آنها کمک مي گيرند، در نظام تشريع نيز، اگر کسي بخواهد علوم و معارفي را ياد بگيرد و روش سعادت را بياموزد، بايد به دامن اهل بيت (عليهم السلام) متوسل شود؛ زيرا آنها روش تربيتي را از رسول گرامي، استفاده کرده اند و رسول گرامي صلي الله عليه و آله و سلم نيز روش سعادت را از ذات اقدس خداوند فرا گرفته:
«ما من دابة الا هو اخذ بناصيتها ان ربي علي صراط مستقيم» (31):
زمام همه موجودات جنبنده، به دست خداست و او هم بر مسير مستقيم هر موجودي را راهنمايي مي کند.
ما نيز در نماز از خدا مي خواهيم تا زمام ما را به دست خود بگيرد و به ديگري [395] وامگذارد:
«اهدنا الصراط المستقيم»
چنانکه در ادعيه آمده است:
«اللهم و لا تکلني الي نفسي طرفة عين ابدا» (32)
«و لا تکلنا الي غيرک و لا تمنعنا من خيرک» (33).
اگر کسي مشمول مهر خدا واقع نشود، خدا او را به حال خودش رها مي کند و او گمراه مي شود:
«فماذا بعد الحق الا الضلال» (34).
البته چون تفويض و واگذاري موجود ممکن به حال خود مستحيل است و گرنه انقلاب ذات رخ مي دهد و فقير محض، غني خواهد شد، پس مقصود آن است که خداي سبحان لطف خاص خود را از تبهکاران باز مي دارد و از وارستگان دريغ نمي دارد.
16. سوره اعراف، آيات 16 17.17. بحار، ج 65، ص 94؛ محاسن برقي، ج 1، ص 275.18. سوره زمر، آيه 9.19. محاسن برقي، ج 1، ص 272.20. سوره حجر، آيه 79.21. سوره يونس، آيات 63 64.22. نورالثقلين، ج 2، ص 312.23. سوره بقره، آيه 201.24. سوره توبه، آيه 52.25. بحار، ج 24، ص 38.26. سوره شوري، آيه 23.27. بحار، ج 2، ص 202.28. نهج البلاغه، خطبه 76.29. شرح نهج البلاغه ابن ميثم، ج 2، ص 208.30. بحار، ج 65، ص 30؛ محاسن برقي، ج 1، ص 291.31. سوره هود، آيه 56.32. بحار، ج 14، ص 384.33. بحار، ج 95، ص 393.34. سوره يونس، آيه 32.