عقل عارف و نفس عزوف

از آن جا که قرآن، اهل بيت عصمت و طهارت را از گزند هر گونه خطا و عصيان و نسيان، معصوم و مصون مي داند، سخنان اهل بيت (عليهم السلام) در کيفيت تزکيه نفس و شناخت موانع سير آدمي به سوي خدا، سهم مؤثري دارد؛ زيرا اينان، راه شناساني هستند که راه را به خوبي پيموده اند و راهنماياني هستند که سالکان را به درستي رهبري مي کنند. يکي از سخنان اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (عليه افضل صلوات المصلين) درباره تهذيب روح و تزکيه نفس، اين است:«لا يزکو عند الله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف» (10)يعني، فقط انسان صالحي به نزاهت روح و تزکيه نفس موفق است که داراي دو رکن باشد: عقل عارف و نفس عزوف. عقل عارف عقلي است که در تشخيص صدق و کذب، حسن و قبح و حق و باطل، اشتباه نکند و پس از فهميدن صدق و حسن و حق و تشخيص آنها از قبح و کذب و باطل نيز بايد حق و صدق را فراهم کند و از باطل و کذب بپرهيزد و نيک را انتخاب و از قبيح، اجتناب کند. «عزوف» يعني کسي که نسبت به گناه، بي رغبت است و خود را از گناه باز مي دارد. گاهي نفس ميل به گناه دارد؛ ولي عقل او را راهنمايي مي کند؛ اما گاهي بر اثر هدايت و تدبير عقل، نفس مي فهمد که گناه سم است و بايد به آن، عازف و بي رغبت بود.براي اين که عقل، عارف و نفس، عزوف شود شرايطي است و سرانجام همه امور را بايد از ذات اقدس خداوند مسئلت کرد و بر او تکيه کرد. ابوالحسن عامري در رساله «الامد علي الابد» مي گويد:جسم را طبيعت، «تحريک» مي کند و حرکت بدن ما بر عهده نيروي طبيعي است و آن نيروي طبيعي بدن را نفس «تدبير» مي کند و نفس نيز به وسيله عقل «هدايت» مي شود؛ چون درک معارف کلي بر عهده عقل است؛ اما عقل را خدا «تقدير» مي کند. پس اگر اعضا و جوارح بدن بخواهد کاري مانند نماز يا جهاد انجام دهد، حرکتها بر اثر تحريک نيروهاي طبيعي است و نيروهاي طبيعي را نفس، تدبير مي کند و هدايت نفس را عقل بر عهده دارد؛ اما تقدير و اندازه گيري اين هدايتها را خداوند به عقل عطا مي کند. پس در صورتي کار، رنگ الهي مي گيرد که به تدبير نفس وهدايت عقل برسد و در آن جا از تقدير الهي استمداد کند(11).اين بخش ادراک است که عقل با اين کار به عرفان نظري راه پيدا مي کند؛ اما بعد از معرفت و فهميدن حق و باطل، عمل کردن به آن مهم است. چه بسا انسان عالم باشد ولي توفيق عمل پيدا نکند.10. شرح غررالحکم، ج 6، ص 427.11. الامد علي الابد، فصل پنجم، ص 88.