حفظ آمادگي در برابر دشمن

وقتي انسان سالک صالح به مقصد مي رسد که دوست و دشمن راه سير و سلوک خودرا شناسايي کند و به دوستي دوستان اين راه، ارج بنهد و کوشش کند تا دشمني دشمنان يا خود دشمن را از بين ببرد. براي شناخت دوست و دشمن دو راه وجود دارد: راه برهان و راه جدل. راه شناخت برهاني، همان تحليل عقلي است که انسان، هدف خود را مشخص کند و بر اساس آن بفهمد چه چيزي بااوهماهنگ و چه چيز با او ناهماهنگ است؛ اما شناخت جدلي آن است که اگريکي از دو مقابل را فهميد، مقابل ديگر هم با مقايسه، ادراک شود؛مثلا، وقتي از اميرالمؤمنين (عليه السلام) پرسيدند عقل چيست و عاقل کيست، فرمودند: عقل آن است که انسان به وسيله آن چيزي را در جاي خود قرار بدهد و عاقل کسي است که هر کاري را بجا انجام دهد. آنگاه پرسيدند: جهل چيست يا جاهل کيست، فرمودند: گفتم يعني : «تعرف الاشياء باضدادها» :«و قيل له: صف لنا العاقل فقال (عليه السلام) : هو الذي يضع الشي ء مواضعه، فقيل: فصف لنا الجاهل، فقال: قد فعلت» (18)کسي که عقل را شناخته باشد، جهل را که مقابل آن است مي شناسد و اگر عاقل را بشناسد، جاهل شناخته مي شود.
البته راه اساسي همان راه برهاني است؛ زيرا چنانکه دشمن ترين دشمن ها نفس اماره است:«اعدي عدوک نفسک التي بين جنبيک» (19)بهترين دوستان نيز عقلي است که ما را به عبادت حق دعوت مي کند:«احب المحبين اليک عقلک الذي بين جنبيک» .با اين مقدمه، روشن مي شود که هيچ محبوب و محبي در نهان ما برتر از عقل نيست؛ چنانکه هيچ دشمني در درون ما بدتر از نفس اماره نيست.قرآن کريم که راه تهذيب روح را فراسوي سالک صالح، نصب مي کند، درباره دفع دشمن بيرون، مي فرمايد:«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة» (20)تامي توانيد براي محفوظ ماندن از تهاجم دشمنان بيرون، مسلح و آماده باشيد؛ دشمنان بيرون را شناسايي و راه نفوذ و کيفيت و کميت تهاجم آنان را ارزيابي و خود را مسلح کنيد تا از گزند تهاجم آنها محفوظ بمانيد. در ميدان جهاداکبر با نفس، آمادگي بيشتري لازم است؛ زيرا جهاد اکبر با نفس صعوبت بيشتري دارد؛ در جنگ بيرون اگر دشمني مانند حيوان درنده به انسان تهاجم کند وانسان طعامي به او بدهد، حداقل همان چند لحظه اي که مشغول خوردن آن طعمه است انسان را رها مي کند و انسان راهي براي فرار مي يابد، ولي اگر انسان به دشمن درون طعمه اي بدهد، بايد از جان و ايمان خود مايه بگذارد و بادست خود دشمن را تقويت و خود را تضعيف کند. از اين رو هر لحظه اي که انسان بخواهد با دشمن درون مدارا کند، در معرض خطر بيشتري قرار مي گيرد. ما بايد هر لحظه مسلح و آماده باشيم تا مبادا دشمن درون، حمله را آغازکند؛ اما همان گونه که دشمن درون، قويتر از دشمن بيرون است و در خواب وبيداري حمله مي کند و هرگز آتش بس نمي پذيرد، آمادگي براي دفاع در قبال تهاجم اين دشمن درون نيز خيلي دشوارتر از آمادگي براي نجات از تهاجم دشمنان بيرون است.
کسي که به مرض اخلاقي يا گناه مبتلا و آلوده نشده، نبايد به همين مقدار اکتفا کند؛ زيرا شايد دشمن به او فرصت داده است تا وي را در حال غفلت بگيرد و يا اين که چون شرايط اغواء، حاصل نبود و امکانات، کم بود حمله نکرده است؛ اما هنگامي که شرايط اغواء، مساعد و امکانات، بيشتر شود، حمله را آغاز کند. از اين رو ملاحظه مي شود برخي افراد تا هنگامي که مشغول کاري نيستند، سالک گونه اند، ولي وقتي به رفاه يا مقامي مي رسند، آن صلاح و سداد را از دست مي دهند؛ زيرا از قبل آماده نشده بودند تا با تهاجم غافلگيرانه دشمن درون مبارزه کنند، چنانکه برخي افراد در دوران تحصيل، در حوزه ها و دانشگاهها با صلاح و فلاح به سر مي برند، چون راه نفوذ شيطان بر اثر مراقبت کوتاه مدت بسته است، ولي وقتي وارد جامعه شدند با تطميع و تحبيب خود را مي بازند؛ اما اگر کسي در دوران جواني و در دوران تحصيل خود را با استمرار مراقبت و محاسبت کاملا بسازد وقتي به سمتي برسد مسلحانه آن سمت را مي پذيرد و بدين جهت اموري مانند رشوه، وعده و وعيد او را تهديد نمي کند.
18. نهج البلاغه، حکمت 235.19. بحار، ج 67، ص 36.20. سوره انفال، آيه 60.