نتيجه شناخت دشمن

وقتي انسان دوست و دشمن را شناخت، آنگاه بر اساس آيه«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة» (29)خود را مسلح مي کند و هنگامي که وارد کار اجتماعي شد از گزند تهاجم محفوظ مي ماند و اين محصول تهذيب قرآني است.اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد:اين زرق و برق دنيا شما را رها مي کند، ولي قبل از اين که او شما را رها کند شما آن را رها کنيد:«و آمرکم بالرفص لهذه الدنيا التارکة لکم، الزائلة عنکم و ان لم تکونوا تحبون ترکها» (30).انسان همانند گل، گلابي دارد و گلاب او حيثيت اوست. حال اگر گلاب از گل گرفته شد، تفاله بي ارزشي از آن باقي مي ماند که آن را به دور مي ريزند. دنيا گلاب را از انسان مي گيرد و او را تفاله کرده، رها مي کند. البته ترک دنيا غير از ترک خدمت به مردم است. انزوا و گوشه گيري و ترک خدمت به جامعه روا نيست؛ زيرا خدمت به مردم مسلمان عبادت است. ترک دنيا که مطلوب است همان ترک زرق و برق و رهايي از هوا و هوس است. از اين که اگر ما کاري انجام بدهيم، توقع تشکر داريم، معلوم مي شود که براي رضاي خدا آن را انجام نمي دهيم. اين بيماري در سياري از ما هست.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر مي فرمايند: خويشتن را از خودپسندي بر کنار دار و نسبت به آنچه از خودت اعجاب تو را برمي انگيزد اعتماد مکن. مبادا ستايش را دوست بداري؛ زيرا که آن مطمئن ترين فرصت براي شيطان است:«و اياک و الاعجاب بنفسک و الثقة بما يعجبک منها وحب الاطرء فان ذلک من اوثق فرص الشيطان في نفسه ليمحق ما يکون من احسان المحسنين» (31)پرشورترين صحنه تهاجم شيطان وقتي است که ديگران از انسان تعريف مي کنند؛ چون انسان در آن حال حب نفس دارد و حب نفس با حب خدا سازگار نيست. در اين صورت، اين محبوب دروغين که دشمن راستين است «امير» مي شود و او هم جز به زشتي امر نمي کند.برخي حيوانات از پليدترين مواد تغذيه مي کنند و از آنها لذت مي برند. مانند بعضي از حشرات که گلهاي معطر را رها مي کنند و به سراغ مواد پليد، بدبو و عفن مي روند و از آنها لذت هم مي برند. آيا هيچ احتمال داده ايد که ما هم احيانا مثل آنها باشيم؟ به هر تقدير تا انسان، دوست و دشمن حقيقي خود را نشناسد نجات نمي يابد.
29. سوره انفال، آيه 60.30. بحار، ج 86، ص 237.31. نهج البلاغه، نامه 53، بند 145.