آزمون حق مداري

نصيحت پذيري و حق گرايي، نشانه انتخاب راه درست وحق مداري است. اگر نصيحت پذيري يا حتي شنيدن نصيحت براي ما دشوار باشد و به ذائقه ما تلخ آيد، نشانه آن است که بيماريم؛ چنانکه اگر از ميوه يا غذاي شيرين احساس تلخي کرديم، بايد بدانيم که بيمار هستيم.ضرب المثل «حق تلخ است» ، در حقيقت پيام بيماران است؛ نه پيام تندرستان! تندرستان حق را شيرين مي دانند. اگر کسي بگويد قند يا گلابي شاداب تلخ است، از حال خودش حرف زده، نه از حال قند و گلابي و بدين معناست که من بيمارم. گاهي بدن متورم مي شود و انسان خود را فربه مي پندارد. يکي از مثلهاي رايج عربي که به صورتهاي گوناگون در زبان فارسي هم ظهور کرده است، اين است: «قد استسمنت ذاورم» (35)؛ يعني متورم را فربه پنداشتي. آماس که نوعي بيماري است، غير از فربهي است. گاهي انسان ترقي کاذب را که آماس است، فربهي و رشد اجتماعي يا اقتصادي تلقي مي کند، در حالي که معيار رشد، حق پذيري است.تنها حق به حال انسان نافع است و حق را هم جز خدا نمي گويد:«الحق من ربک» (36)
حق، يعني قانون و دستور درست، از خداست و خدا خود حق محض است و حق «از» او نشئت مي گيرد، نه اين که حق «با» او باشد. پس چيزي «با» او نيست، بلکه هر حقي «از» اوست.
35. المنجد، فرايد الادب، ص 992.36. سوره بقره، آيه 147.