شرط آسايش در جهان پر آشوب[144]

همه ما مي خواهيم هميشه اهل نشاط و سرور باشيم. گروهي مي گويند خوشحالي مستمر در دنيا ممکن نيست؛ زيرا دنيا پيچيده به درد و رنج است:
«دار بالبلاء محفوفة» (44).
اين سخن، حق است، اما آيا مي شود انسان در جهاني که پيچيده به درد و رنج است آسوده باشد؟ عارفان گفته اند: آري، آسودگي در جهان پر آشوب ممکن است. حال چگونه زندگي کنيم که در دنيا راحت و آسوده باشيم؟ جواب: به آنچه ماندني است دل ببنديم.
توضيح اين که: ما همواره به بسياري از چيزها دل مي بنديم؛ به آنچه نداريم علاقه پيدا مي کنيم و با از دست دادن آنچه داريم مي رنجيم؛ چون شناخت ما ناقص و قدرت انتخاب و دوست يابي ما ضعيف است، هميشه در رنج هستيم. آنچه ماندني است بايد مطلوب و محبوب ما باشد. از اين رو قرآن کريم مي فرمايد: اولياي الهي، نه ترسي دارند و نه اندوهي:
«الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» (45)
چون چيزي که محبوب اينهاست از بين رفتني نيست و چيزي که از بين رفتني است محبوبشان نيست.
اما از اين مرز الهي يا محدوده عقل که بگذريم، مرز جهل شروع مي شود. آنها که جهلشان بيشتر است، دشمنهاي بي شماري مانند حسد، بخل، خوف، حزن و ... در درون خود فراهم کرده اند. اگر کسي بداند دنيا تنها براي ما خلق نشده و ديگران هم در آن سهيمند و بداند به عنوان آزمون و امتحان الهي، هر روز مقداري از آن در دست کسي است، اگر به مقامي برسد، خوشحال نمي شود و يا اگر چيزي از دست او رفت، نگران نيست. دنيا اگر از دست دادني نبود که به ما نمي رسيد. و چون به دست ما رسيده معلوم مي شود از دست ما هم مي رود. پس چه بهتر که ما [145]هم اکنون به آن دل نبنديم. اگر به دنيا دل بستيم، بايد بدانيم که هنگام رفتن، رنجي داريم که از جهل ما بر ما تحميل شده است. از اين رو اولياي الهي هميشه راحتند. پس، عاقل، راحت و جاهل، در عذاب است.
رذايل اخلاقي واقعا آتش است و آتش، از خود سوزي شروع مي کند و سپس ديگران را مي سوزاند. قوه غضبي که رذايلي مانندحسد از شعب فرعي آنهاست ماده منفجره بي خاصيتي است. اصل قوه غضبيه را به منظور حمايت از دين و دفاع در برابر بيگانگان بايد حفظ کرد؛ اما آن را در درون جان نبايد جاي داد. اين که گفته اند سگ را به خانه راه ندهيد؛ زيرا خانه اي که سگ در آن باشد، فرشته به آن در نمي آيد، معناي ظاهري دارد که سگ آلوده است و در خانه اي که در آن سگ هست فرشته ها وارد نمي شوند. سگ جاي مشخصي دارد. سگ را در اتاق مخصوص و شخصي جا نمي دهند. به همان معيار هم گفته اند به خانه دلي که در آن سگهايي مانند حرص، هوس و حسد باشد فرشته فضيلت راه پيدا نمي کند. بر همين اساس گفته اند:
محرم دل نيست جاي صحبت اغيار
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد

بنابراين، هر جاهلي در صدد انتحار است، ولي نمي فهمد که سرگرم خودکشي خويش است و اصولا ممکن نيست جاهل با مرگ طبيعي از دنيا برود. حرص، حسد، بخل، کينه، تکبر و برتري طلبي، کشنده است و همه اينها از جهل نشئت مي گيرد.
مشکل بعدي آن است که ما چيزي را که بايد از دست بدهيم رها مي کنيم؛ ولي او ما را رها نمي کند. کساني که معتاد به مواد مخدر هستند، اگر مجبور به ترک آن بشوند، اعتياد به مواد مخدر آنان را رها نمي کند. مشکل ما از مردن به بعد شروع مي شود؛ زيرا اولا ما ناچاريم اين لذتها و محبوبها را ترک کنيم و ثانيا اعتياد به اموري که مورد علاقه ماست ما را ترک نمي کند و عذاب از اين جا شروع مي شود؛ زيرا[146] علاقه موجود است و متعلق آن مفقود. از اين رو رنج دامنگير مي شود پس چه کنيم که معذب نباشيم؟ راه حل اين است که خود را به فضايل عادت دهيم و به چيزهايي دل ببنديم که هنگام مرگ همراه ما بيايد و هرگز ما را رها نکند.

44. نهج البلاغه، خطبه 226، بند 1.45. سوره يونس، آيه 62.